آ ل ب و م

موسیقی و دیگر هیچ

بایگانی‌های ماهانه: ژوئیه 2010

Brendan Perry – Ark

باور کنین که یه موسیقی مثل Dead Can Dance میتونه نگاه شما رو به دنیا و طبیعت و زندگی و مرگ و در کل همه چیز عوض کنه. کافیه که سوار موسیقی بشین و اجازه بدین هرجا که دلش میخواد شما رو ببره. گروه Dead Can Dance از دید من قوی ترین و بهترین گروه تاریخ موسیقی Ethnic هست که نظیرش دیگه پیدا نشد. این گروه دو تا مغز متفکر به اسامی لیزا جرارد و برندن پری داشت که از عجایب موسیقی تلفیقی، فیوژن و اتنیک به حساب میان و وقتی در سال 1998 گروه منحل شد هر کدوم دنبال پروژه های انفرادی خودشون رفتن.

لیزا جرارد به طور کامل رفت توی موزیک New Age و آلبومهای مختلفی منتشر کرد. توی همون سال یه اثر بسیار زیبا با پیتر بروک به اسم Duality منتشر کرد که به شدت و بسیار بیشتر از Dead Can Dance موسیقی شرقی توش حس میشد. ( اگه اون دوستی که 10 سال پیش CD اوریجینال این آلبوم رو از من گرفت و دیگه پس نداد اینجا رو می خونه، این رو بگم که من هم CD اوریجینال آلبوم  Disintegration از The Cure مال تو رو همون یکی دو سال بعدش فروختم، با اون کاور زشتش!!!). با وجود اینکه جرارد 4 تا آلبوم انفرادی رو توی این ده دوازده سال منتشر کرد، برندن پری فقط یه آلبوم به اسم Eye of the Hunter اون هم در سال 1999 بیرون داد و دیگه هیچ خبری ازش نبود.

جرارد همین هفتهء پیش یه کار جدید و مشترک با هنرمندی به اسم مارچلو دی فرانچیشی (که نه تا حالا اسمش رو شنیدم و نه چیزی در موردش پیدا کردم) منتشر کرد که حقیقت رو بخواین من دوست نداشتم. اگه دوستانی هستن که لیزا جرارد رو نمیشناسن، یادآوری کنم موسیقی فوق العاده زیبای هانس زیمر در فیلم گلادیاتور و آواز جادویی خانم لیزا جرارد رو. این رو اضافه کنم که جرارد به دو دلیل شهرت زیادی داره، اول صداش به شکل فوق العاده ای کنترالتو هست (بم ترین صدای زن) و دوم ایشون استاد آواز به شیوه ایدیوگلوسیا (نامفهوم گویی) است. دارم از اصل موضوع پرت میشم.

درست یک هفته بعد از انتشار آلبوم جدید خانم جرارد، آقای برندن پری بعد از 11 سال دومین آلبوم انفرادی خودش رو به اسم Ark منتشر کرد. آلبوم قبلی اثری زیبا و دوست داشتنی و البته نه چندان عالی از این هنرمند بود که یه آهنگ اعجاب انگیز و دیوانه کننده به اسم Medusa داشت و هفت آهنگ به نسبت معمولی و نه چندان خاص. باور کردنی نیست! یعنی یه آلبوم چقدر میتونه خوب باشه! یه اثر فوق العاده  با همون ترکیبهای پیچیده و در عین حال سادهء Dead Can Dance که به شکلی تکامل یافته بعد از 12 سال دوباره ظهور کرده. موسیقی حیرت انگیز رو بذارین کنار صدای برندن پری، اونوقت دیگه کنترل اعصاب شما بطور کامل در اختیار موسیقی هست و شما فقط مسئولیت هضم اون رو دارین. برندن پری که دیگه 50 سالگی رو رد کرده، آهنگساز و موزیسینی که خواننده، نوازندهء گیتار، بیس گیتار، کیبورد، پرکاشن و عود هست، مردی که 15 سال از زندگیش رو گذاشته و دور دنیا رو برای کسب علم و هنر موسیقی چرخیده، تمام هنر خودش رو توی این آلبوم بیرون ریخته و برای شنونده تجربهء شنیدن یه موسیقی Experimental، New Age و Darkwave زیبا و فوق العاده رو بوجود آورده. باور کنین که به شنیدن همچین آلبومی نیاز داشتم. مطمئنم از شنیدنش لذت میبرین. زحمت لینک با دوستان توی بخش کامنت.

بعدنوشت:

آلبوم با بابل/Babylon شروع می شود. ترکیب عجیبی از سازهای کوبه ای به همراه سازهای زهی و موسیقی اتنیک. در این آهنگ از سازهای آسیایی و قدیمی مانند گونگ/Gong (نوعی پرکاشن شرقی) و یانگ کین/Yang-Qin (نوعی سنتور چینی) نیز استفاده شده که ترکیب زیبایی را با صدا و آرامش برندن پری ایجاد کرده است. البته این آهنگ قبلا در کنسرت زعفران/Saffron از گروه دد کن دنس، که اعضای آن بعد از 9 سال برای کنسرت مشترکی دور یکدیگر جمع شده بودند نیز اجرا شده بود، اما مسلما با تغییراتی که در ضبط استودیویی آن ایجاد شده شنیدن آن لذت مضاعفی دارد.

آهنگ دوم مرد ساختگی/The Bogus Man با نبض الکترونیک آغاز می شود و آهنگی با ضرباهنگ پایین در ژانر تریپ هاپ تلفیقی ارائه می کند. ترانه این آهنگ با وجود سیاسی بودنش به نقد سیاست می پردازد و سیاستمدار را مرد ساختگی معرفی می کند.

آهنگ سوم خورشید زمستان/Wintersun الکترونیکا ترین اثر برندن پری تا به امروز است (موسیقی الکترونیکا/Electronica به ترکیبی از موسیقی الکترونیک با سازهای غیر الکترونیکی گفته می شود) صدای دلنشین برندن پری به همراه اجرای کیبوردش این آهنگ را به یکی از بهترین آهنگهای این آلبوم تبدیل کرده است.

آهنگ چهارم آرمان شهر/Utopia یکی از سینگل های این آلبوم است که با نوای هارپ و فضای دراماتیک و تاریکش فضای باشکوهی را به نمایش می گذارد. این آهنگ تنها اثر این آلبوم است که مدت زمانی کوتاه تر از 6 دقیقه دارد.

آهنگ پنجم دوزخ/Inferno نگاه غضب آلودی به آدمهایی دارد که زندگی بدون تقابل اجتماعی را انتخاب کرده اند. دو دقیقه آخر این آهنگ زیباترین، مرموزترین و در عین حال ترسناکترین بخش از این آهنگ (و شاید این آلبوم) است که می شنوید.

آهنگ ششم این پسر/This Boy با فضای وهم آلودی آغاز می شود. تاخیری که بین ضرب آهنگ های چوب درامز ایجاد شده فضایی خالی و تاریک را بوجود آورده است. صدای برندن پری با مخاطب بازی می کند. فراز و فرودهای صدای او در کنار نوای کیبورد اثری حماسی را پدید آورده است.

آهنگ هفتم ابلیس و دریای آبی عمیق/The Devil and the Deep Blue Sea تندترین ریتم را در این آلبوم بهمراه دارد. آهنگ به طور کامل در اختیار کیبورد است و البته شما می تواند علاوه بر کمی تکان دادن خودتان، با شنیدن ترانه اش اندکی لبخند هم بزنید.

آهنگ آخر هلال ماه/Crescent تمام زیبایی های کشتی را در خودش جمع کرده است. آهنگ با حجابی مرموز آغاز می شود. برندن پری در آهنگ وارد می شود و ذره ذره با اضافه شدن سازها در آخر به اوج زیبایی و شکوه خود می رسد.

Apocalyptica – 7th Symphony

شک نکنین که Apocalyptica یکی از گروه های استثنایی موسیقی جهان هست. بذارین برگردیم به زمان شکل گیری گروه. سال 1993 چهار جوان فنلاندی و نوازنده چیره دست ویالن سل دور هم جمع میشن و یه کنسرت عجیب و غریب از آهنگهای Metallica رو توی دانشگاه موسیقی سیبلیوس برگزار میکنن. این همکاری و ایدهء شگفت انگیز (اجرای موسیقی متال فقط با حضور چهار ویالن سل) منجر به تاسیس گروه آپوکالیپتیکا و انتشار اولین آلبومشون در سال 1996 میشه که سر و صدای زیادی به راه انداخت و به سرعت جای خودش رو بین موسیقی دوستان باز کرد. این آلبوم با عنوان «نواختن متالیکا با چهار ویالن سل» همون زمان توی ایران هم، بخاطر محبوبیت گروه متالیکا، مخاطبین خودش رو پیدا کرد. هشت تا آهنگ توی این آلبوم اجرا شده بود: Enter Sandman , Master of Puppets , Harvester of Sorrow , The Unforgiven , Sad But True , Creeping Death , Wherever I May Roam و Welcome Home . درسته که قبل از این آلبوم گروه Rasputina چیزی به اسم Cello Metal رو به شکل امروزی در آورد، اما آپوکالیپتیکا اون رو با آلبوم اولش جهانی کرد. اونها با کمی تغییر در ترکیب اعضای گروه تا سال 2002 سه تا آلبوم منتشر کردن و فعالیت اونها در سال 2003 با یه تغییر مهم و بزرگ همراه شد. از تعداد 4 ویالن سل گروه یدونه کم شد و بجاش یه درامر به گروه پیوست. اونها بعد از این تغییر 3 آلبوم دیگه منتشر کردن که آخرین اونها در سال 2007 به اسم Worlds Collide رتبهء هفتم در چارت بیلبورد آلبومهای راک رو تصاحب کرد.

آپوکالیپتیکا توی این دو دهه فعالیت، علاوه بر کاور کردن آهنگهای متالیکا توی یه آلبوم مجزا، به طور پراکنده آهنگهایی از گروه هایی مثل: Black Sabbath , David Bowie , Pantera , Rammstein , Sepultura , Slayer و Faith No More رو هم کاور کرده. تا الان هم خواننده های زیادی بعنوان مهمان تو اجرای آهنگها با اونها همراه بودن. مثل: کوری تیلور (Slipknot/Stone Sour) ، کریستینا اسکابیا (Lacuna Coil) ، لاری یونن (The Rasmus) ، مت تاک (Bullet For My Valentine) ، مکس کاوالرا (Soulfly/Sepultura) ، تیل لیندمان (Rammestein) و ویله والو (HIM).

به تازگی هفتمین آلبوم گروه به اسم هفتمین سمفونی (7th Symphony) منتشر شده. توی این آلبوم 4 آهنگ با خوانندهء مهمان همراه هست و بقیه آهنگها مثل اکثر کارهاشون بصورت Instrumental (بدون کلام) اجرا شده. آهنگ دوم به اسم End of Me با حضور خواننده گروه Bush ، گوین روسدیل اجرا شده. در آهنگ سوم به نام Not Strong Enough برنت اسمیت از گروه Shinedown بعنوان خواننده حضور داره. لیسی استورم از گروه Flyleaf در آهنگ هفتم به اسم Broken Pieces و جو دوپلانتیر از گروه Gojira در آهنگ نهم به اسم Bring Them To Light مسئولیت خوندن رو به عهده دارن. این آهنگ آخر در اصل برای آلبوم قبلی نوشته شده بود. اما از اونجایی که هم اعضای گروه و هم خود دوپلانتیر از نتیجه کار راضی نبودن، برای همون اون رو موکول کردن به آلبوم بعدی یعنی همین آلبومی که داریم در موردش صحبت میکنیم. در بین آهنگهای بدون کلام، Track شماره 4 به اسم 2010 با حضور دیو لومباردو، درامر گروه Slayer، اجرا شده.

دوستان زحمت گذاشتن لینک رو برای استفاده بقیه توی بخش کامنت بکشین. امیدوارم لذت ببرین از این آلبوم زیبا.

Arcade Fire – The Suburbs

گروه کانادایی Arcade Fire جزو عجایب موسیقی Indie Rock بشمار میاد. سبک کاملا منحصر بفرد اونها و موسیقی عجیب و بعضا نامتعارفشون باعث شد از همون ابتدای آغاز فعالیت در سال 2003 به شهرت جهانی دست پیدا کنن. شما با یه موسیقی تر و تمیز و استثنایی روبرو هستین که انواع سازها، ملودیها و ریتمها رو در بر می گیره، از ایندی راک شروع میشه و به آرت راک و بعضا فولک میرسه، و حتی گاهی اینقدر ترکیبهای گوناگون و عجیبی می شنوین که بطور کامل وارد دنیای باروک میشه (باروک به مـعـنی نـامـتـعـارف به نوعی از موسیقی پاپ یا راک گفته میشه که با وارد کردن سازهای ژانرهای دیگه مثل ویالون سـل، قـره نـی، هـارپ، سازدهنی، آکاردئون و… به موسیقی راک یا پاپ به ترکیبی از نتها و ملودیها برسه که برای گوش چندان آشنا و شناخته شده نیست. میشه اون رو یه شاخه از پراگرسیو دونست، بعضی ها هم معتقد هستن بخاطر ترکیب سازها میشه اسم Fusion بهش داد. با این تفاوت که توی فیوژن ساز مهمان در اختیار ژانری هست که بهش وارد شده، اما توی باروک شما ترکیبی از سازها رو می شنوین، نه ژانرها رو. یه کم توضیح دادنش سخته! باید موزیک رو گوش کنین!).


برگردیم سر Arcade Fire. هسته اولیه این گروه توسط یه زوج فوق العاده یعنی وین باتلر و همسرش رجین چسین شکل گرفت که بعدها با پیوستن ویلیام، برادر وین، بیشتر تبدیل به یک گروه خانوادگی شد. اولین کارشون یه EP هم اسم خود گروه با آهنگسازی مشترک وین و رجین در سال 2003 منتشر شد و همه رو متعجب کرد و باعث شد اولین آلبومشون به اسم Funeral در سال 2004 به چنان شهرت و محبوبیتی برسه که گاردین و بلندر امتیاز 5 از 5 بهش بدن، رولینگ استونز اون رو در جایگاه شماره 6 و پیست در جایگاه شماره 3 در فهرست بهترین آلبومهای دهه 2000 خودشون بذارن و پیچفورک اسمش رو در جایگاه شماره 1 فهرست 50 آلبوم برتر سال 2004 و شماره 2 در لیست بهترین آلبومهای دهه 2000 قرار بده. آلبوم دوم اونها در سال 2007 به اسم Neon Bible موفقیتهای قبلی رو تکرار کرد و با موسیقی عجیبش تونست در فهرست بهترین آلبومهای سال 2007 در رولینگ استونز و NME مقام چهارم، در بلندر، اسپین و بیلبورد مقام دوم و در Q مقام اول رو بدست بیاره.

Arcade Fire جدا از موسیقی خاص خودش به دو دلیل شهرت جهانی و فراوانی داره. اول اینکه گروه اونها رو میشه گروه سازها دونست!. گیتار، بیس گیتار، درامز، پرکاشن، پیانو، ویالن، ویولا، ویالن سل، کنتراباس، سنتور، زیلوفون، کیبورد، شیپور، آکاردئون، هارپ، ماندولین، عود و… و هر چیز دیگه ای که به ذهنتون خطور کنه توی آهنگهای این گروه شنیده میشه!. دلیل دوم اینکه اجراها و کنسرتهای این گروه استثنایی هست. شما با یه جمعیت هفت نفره روی استیج روبرو هستین که بین سازهای مختلف می چرخن و همشون همه سازی رو دست می گیرن و همه هم صدا و هم آوا می شن و با هیجان و شور خاصی آهنگها رو اجرا می کنن (اونها یه DVD کنسرت دارن و پیشنهاد می کنم اون رو بگیرین و ببینین).

از همون ابتدای سال 2010 که خبر انتشار آلبوم سوم اونها توی سایتشون قرار گرفت به شدت ذوق زده شده بودم. اینها گروهی بودن که بصورت کاملا تصادفی همون سال 2003 اولین کارشون به دستم رسید و از همون موقع طرفدار موسیقی این گروه شدم. آلبوم سوم اونها به اسم The Suburbs حدود دو هفته زودتر از زمان انتشار توی اینترنت نشت کرد!. بعضی آهنگها توی خونهء وین و رجین در مونترال ضبط شده و تعدادی هم توی استودیوهای گروه در کبک و نیویورک. این رو هم بدونین که وین توی صحبتهاش اشاره کرده که این آلبوم رو ترکیبی از Depeche Mode و Neil Young میدونه. من فعلا فرصت کردم دو بار این آلبوم رو بطور کامل گوش کنم که فکر کنم هنوز برای نظر دادن در مورد کار یه گروهی با سبک باروک کم هست. تا اینجا که Neon Bible رو بیشتر دوست داشتم!. تا بعدا اگه نظرم عوض شد بیام این پست رو ادیت کنم. دوستان لطف کنین لینکهایی که پیدا می کنین رو توی بخش کامنت برای بقیه هم بذارین.

پ.ن: من یادمه سه سال پیش در مورد Neon Bible اینجا نوشته بودم!!. اما هرچی گشتم همچین پستی پیدا نکردم!!.

Sonisphere Festival – 3rd Day – MetallicA

بعد از اجرای Slayer در روز سوم، نوبت به آخرین اجرا یعنی Metallica، رسید. این آخرین اجرای این گروه در این Sonisphere و تور Death Magnetic  بود. یعنی قرار بود ما شاهد صد و شصت و یکمین اجرای متالیکا در این تور و چهارمین اجراش در استانبول باشیم. اولین اجرای اونها تو استانبول توی همین استادیوم اونونو (بشیکتاش) در سال 1993 بوده و اینطور که بنظر میاد متالیکا از استقبال طرفداران ترک (که درصد قابل توجهی ایرانی هم بینشون هست) حسابی راضیه که برای چهارمین بار توی این شهر کنسرت برگزار می کنه.

اجرای Metallica در فستیوال Sonisphere استانبول

جمعیت به بیشترین میزان خودش توی 3 روز فستیوال رسیده. خیلی ها فقط بلیط روز سوم رو خریده بودن و فقط میخواستن اجرای متالیکا رو ببینن. تمام صندلی های سالن و تمام محوطه اصلی استادیوم پر از آدم بود. من از دوستان دیگه که می خواستن برای استراحت بعد از اجرای Slayer به عقب برگردن جدا شدم و خزیدم به سمت جلو تا به نزدیکی یک متری نرده های پشتی فرانت استیج رسیدم. اینجا دیگه همونجای کنسرته که شما کاملا بصورت ساندویچ در میای! یعنی به شکلی که اگه پاهات رو از روی زمین برداری فشار جمعیت شما رو روی هوا نگه میداره. در همین بین روی استیج تعداد زیادی از عوامل مشغول چیدن وسایل و تنظیم دستگاه ها بودن.

اجرا با آهنگی که از زمان S&M تا الان بعنوان Intro در تمام کنسرتها پخش شده، یعنی آهنگ فیلم خوب، بد، زشت، آغاز میشه. استیج کاملا تاریکه و چیزی روش معلوم نیست. از دو تا اسکرین دو طرف استیج سکانسی از فیلم خوب، بد، زشت (اونجایی که الی والاش توی قبرستون تلوتلو میخوره و بین صلیب ها راه میره و دوربین آهسته میره بالا و نمای کامل قبرستون رو نشون میده) به همراه موسیقی پخش میشه. مردم با موسیقی هم آوا میشن و برای ورود گروه شور و هیجان خاصی از خودشون نشون میدن. استیج روشن میشه، تمامی پشت استیج به اون ابعاد و وسعت تبدیل شده به یه اسکرین که تقریبا 4 برابر هر کدوم از اسکرینهای دو طرف هست. اینطور که معلومه متالیکا تیم حرفه ای فیلمبرداری خودش رو آورده چون کاملا کیفیت و سیستم اونها با تمام اجراهای قبلی متفاوته. یه استیج دو طبقه که درامز طبقه پایین گذاشته شده و طبقه بالا دو تا میکروفون روی پایه قرار گرفته. اعضای متالیکا به سرعت میان روی استیج و بدون هیچ مقدمه ای آهنگ Creeping Death رو بعنوان اولین آهنگ اجراشون شروع می کنن. هم آوایی مردم با آهنگ به اندازه ای هست که اعضای گروه و مخصوصا جیمز به شدت به وجد میان (دیگه لازم نیست از انفجار موسیقی و مردم تو قسمت فریادهای Die Die حرفی بزنم!). آهنگ که به انتهای خودش نزدیک میشه جیمز دو بار فریاد میزنه: آیا خانوادهء متالیکا اینجاس؟؟ و وقتی فریاد مثبت مردم رو میشنوه آهنگ به سرعت سوئیچ میشه روی For Whom The Bell Tolls و بعد از اون هم بدون توقف به Fuel. از آخرین باری که Fuel توی استانبول اجرا شده 11 سال میگذره. بعد از این آهنگ جیمز کمی صحبت میکنه: خوشحالم که دوباره شما مردم استانبول رو می بینم. بنظر میاد امشب خانوادهء متالیکا در استانبول اینجاست. این آهنگ از دوران قدیم رو تقدیم میکنیم به شما. و The Four Horsemen شروع میشه. از ابتدا تا الان مردم هرجا که تونستن با فریادهای ملودیک خودشون آهنگها رو همراهی کردن. بعد از اجرای این آهنگ حدود یک دقیقه کرک سولو رفت تا جیمز بره گیتار آکوستیک رو برداره و بره طبقه دوم استیج برای شروع Fade to Black. بعد از این آهنگ یه کلیپ به عنوان تریلر Death Magnetic از اسکرین ها به مدت 1.5 دقیقه پخش شد که مستقیم چسبید به آهنگ That Was Just Your Life و بعد از اون هم The End of The Line.

اجرای Metallica در فستیوال Sonisphere استانبول

اینجا جیمز خطاب به مردم صحبت میکنه: همونطور که میدونین امشب شب ویژه ای هست. البته تمام شبهای فستیوال ویژه هستن اما امشب بدلیل دیگه ای ویژه هست و شما میدونین چرا. امشب چهار تا گروه اینجاس که دور هم جمع شدن تا مهیج ترین کنسرت تاریخ رو برای شما برگزار کنن. و شما اینجا هستین که یه حرکت تاریخی رو ببینین. امشب چهار تا گروه اینجاس که از دهه 80 اومدن و هنوز زنده هستن و متال رو توی قلبشون دارن، درست مثل شما. پس ما این آهنگ رو تقدیم می کنیم به Anthrax ، به Megadeth ، به Slayer ، به Metallica و به شما مردم استانبول. آهنگ Sad but True یا کورد خالی جیمز روی گیتار و آواز I’m Your Dream, Make You Real شروع میشه ، هم نوایی مردم فضای استادیوم رو پر میکنه ، جیمز بقیه خوندن رو به مردم واگذار میکنه و بعد از فریاد Sad but True آهنگ شروع میشه. بعد از این آهنگ رابرت حدود 2 دقیقه سولوی بیس میزنه تا دوباره جیمز بره طبقه بالای استیج و گیتار رو حاضر کنه برای Welcome Home. بعد از این آهنگ نوبت میرسه به All Nightmare Long که خب چون چندان ارتباط عاطفی عمیقی با آلبوم Death Magnetic ندارم اینجا هم مثل دو تا آهنگ قبلی این آلبوم به اوج لذت نمیرسم!.

اجرای Metallica در فستیوال Sonisphere استانبول

انفجارهای عجیب و غریب که با آتش و فشفشه همراهه به مدت 1.5 دقیقه نوید اجرای One رو میده. بعد از اون میرسه به گل سر سبد اجراهای متالیکا، Master of Puppets. بعد هم Blackened که برای اولین باره در استانبول اجرا میشه. آخرش دوباره کرک یه سولو دو دقیقه ای میزنه تا دوباره جیمز بره طبقه بالای استیج و گیتار آکوستیک رو برداره و آماده بشه برای Nothing Else Matters . و بعد از اون آهنگ Enter Sandman استادیوم رو منفجر میکنه. اجرای این آهنگ که تموم میشه، با اجرای ملودی اصلی آهنگ The Frayed Ends of Sanity مردم با اون هم نوا میشن. اما جالبه که این هم نوایی درست نیست! جیمز با حرکت دستش به مردم نشون میده که باید چطوری بخونن، اما خب نتیجه مطلوب حاصل نمیشه و جیمز این ملودی یک دقیقه ای رو با این جمله تموم میکنه: مردم استانبول، شما عالی هستین!. خیلی خوبه که اینجا هستیم و امیدواریم که شما رو به زودی دوباره ببینیم. حالا وقتشه که یه آهنگ کاور اجرا کنیم از گروهی که همه ما رو به این مسیر سوق داد. و آهنگ Breadfan از Budgie رو اجرا میکنن. بعد از اون آهنگ Trapped Under Ice اجرا میشه که اولین و تنها اجرای این آهنگ در این 161 اجرا و فستیوال سونیسفر هست.

آهنگه تموم میشه. جیمز گیتار رو از گردنش میاره پایین و خداحافظی میکنه! مردم فریاد میزنن و میخوان که برگرده. اون هم برمیگرده و گیتار رو برمیداره و دوباره میگه شب بخیر و میذاره میره. دوباره میاد و یه نگاه میکنه و باز میگه شب بخیر و میره!! جیمز به شکل عجیبی بر خلاف گذشته بسیار بامزه و عجیب شده. یه جا سرش رو میبره پایین و دو تا پیک گیتار رو میذاره جای دندوناش و سرش رو میاره بالا و دستش رو بصورت شاخ میگیره رو سرش و ادای شیطان رو در میاره! جیمز برمیگرده و میگه : ممنون، یه آهنگ دیگه براتون داریم. و صدای تشویق و فریاد مردم بلند میشه.

اجرای Metallica در فستیوال Sonisphere استانبول

جیمز میگه: ممنون، یه آهنگ دیگه براتون داریم. خوبه؟ یا اینکه وقت رفتنه؟ شما یه آهنگ دیگه احتیاج دارین! شما یه جمعیت فوق العاده هستین. ازتون خیلی ممنونم. امشب، آخرین اجرای Big Four و آخرین اجرای متالیکا در اروپا برای تور Death Magnetic هست. این خیلی غم انگیزه (جیمز اینجا ادای گریه کردن و اشک ریختن رو در میاره!). آره این خیلی غم انگیزه، اما ما بر میگردیم. میخوام تشکر کنم از تمام گروه هایی که با ما همراه بودن و تشکر ویژه بکنم از تمام اعضای بسیار سرسخت خانواده متالیکا… میخوام از عوامل صحنه تشکر کنم که با ما توی این تور همراه بودن. کار شما عالی بود، مردم دوستتون دارن و ما هم همینطور. خب توی این آهنگ آخر میخوایم تاریخ بسازیم با کمک و همخونی شما. میخوایم این تبدیل به بلندترین صدای ازدحام در تاریخ استانبول بشه. من به شماها ایمان دارم استانبول. پس لطفا تمام چراغهای استادیوم رو روشن کنین، میخوام همه حس کنیم که با هم روی استیج هستیم.   تمام چراغها روشن میشه، جیمز دو بار میگه : همراهمون هستین؟ و با جواب مثبت گرفتن از مردم فریاد میزنه: Seek & Destroy . و اینجاست که واقعا بزرگترین هیاهو در تاریخ موسیقی استانبول با فریادهای حدود 80هزار نفر حاضرین در استادیوم شکل میگیره.

اجرای Metallica در فستیوال Sonisphere استانبول

متالیکا، متالیکا ست ! حتی اگر متالیکا نباشد !

اجرای حدودا 2 ساعت و 20 دقیقه ای متالیکا که طولانی ترین اجرای فستیوال هم بود تموم میشه. 18 تا آهنگ از 8 آلبوم مختلف: دو آهنگ از kill ‘Em All ، چهار آهنگ از Ride The Lightning ، دو آهنگ از Master of Puppets ، دو آهنگ از And Justice For All ، سه آهنگ از Black Album ، یک آهنگ از Reload ، یک آهنگ از Garage Inc. و سه آهنگ از Death Magnetic. توی این اجرا از آلبوم های Load و St. Anger آهنگی اجرا نشد. باور کنین، حتی من با تمام تعصبی که نسبت به این گروه دارم، قبول دارم که اجراهای متالیکا پر از اشتباه و فالشه. قبول دارم که کرک روز به روز توی اجرای سولوها ضعیفتر میشه و قبول دارم که رابرت اصلا و ابدا نمیتونه آلبومهای قدیمی رو در حد جیسون (چه برسه به کلیف!) بزنه. اما یه چیز رو نمیشه فراموش کرد، اونها استاد اجرا هستن! جیمز یه شومن تمام عیاره و تمام عوامل از حرکتاشون روی استیج گرفته تا صحبتهای جیمز مابین آهنگها، از نور و آتش گرفته تا فیلمبرداری، از چیدمان و انتخاب آهنگها تا سولوهای استراحت و هماهنگی لا به لای اونها، همه و همه به قدری حساب شده و بجا و درسته که شما وقتی اونجا و توی اون فضا هستین به هیجان و ذوق به پرواز در میان و حتی اشتباه ها هم براتون جذاب به نظر میرسه و نتیجه میشه چیزی که من از اون به عنوان یکی از تجربه های بزرگ زندگیم یاد کنم.

پ.ن: عکسها رو من که اون جلو بودم نگرفتم، دوستانی که عقب بودن زحمتش رو کشیدن.

Goo Goo Dolls – Something for the Rest of Us

اگه یادتون باشه حدود 3 سال پیش در مورد گروه Goo Goo Dolls و آلبوم آخرش، یعنی Let Love In، باهاتون صحبت کردم (اینجا). این گروه مشهور آمریکایی که با سبک Punk کار خودش رو شروع کرد و به یه Rock تر و تمیز و مقبول رسید، بدل به یکی از محبوب ترین گروه های راک آمریکا شد و تونست بارها و بارها به فروش خوب و رتبه های برتر چارتهای مختلف برسه. اونها 17 آهنگ توی Top10 دارن و موفق شدن به فروش 9 میلیون نسخه فقط در آمریکا دست پیدا کنن. حالا اونها بعد از گذشت 4 سال از آلبوم قبلی، به تازگی آلبوم جدیدی رو منتشر می کنن به اسم Something for the Rest of Us که نهمین آلبوم اونها محسوب میشه.

ساخت و ضبط این آلبوم از سال 2008 شروع شد و در نهایت با چند بار تغییر 12 آهنگ برای انتشار کنار گذاشته شد. توی مصاحبه ای که Star News Online با جان رزنیک، رهبر گروه، داشت اون توضیح داد که : » به نظر میرسه که اکثر چیزهایی که توی این آلبوم هستاشاره به نوعی ترس درونی و حس عدم اطمینان، البته توی یه سطح احساسی، به زمانی که داریم توش زندگی می کنیم داره. یه آهنگ مخصوصی توی این آلبوم هست به اسم Not Broken. یه روز یه نامه از خانمی داشتم که همسرش توی جنگ عراق بود. اون توی جنگ فلج شده بود و نمی خواست که برگرده خونه و می خواست توی بیمارستان بمونه. اون از خودش خجالت می کشید، فکر می کرد کم شده. اون زن فقط می خواست همسرش بدونه که هنوز تمام چیزی هست که اون می خواد. نمی دونم… خود آهنگ اومد دیگه. مثل این بود که من یه نامه عاشقانه از طرف این زن برای شوهرش می نویسم. واقعا شرایط سختیه، و تاثیری که روی مردم و خانواده هاشون میذاره وحشتناکه. مردم شغلشون رو از دست می دن و همه چیز حس نا امنی بهشون میده. فقط می خواستم در مورد این موضوع حرفم رو بزنم».

من هنوز آلبوم رو گوش نکردم. در موردش توی بخش کامنتها صحبت می کنیم باهم . دوستان، کم کار شدینا!