آ ل ب و م

موسیقی و دیگر هیچ

بایگانی‌های ماهانه: ژوئیه 2011

A U G U S T

1.  بالاخره Red Hot Chili Peppers بعد از گذشت 5 سال از انتشار آخرین آلبومش تصمیم گرفت اثر جدیدش را منتشر کند. این آلبوم با عنوان I’m With You که قرار از 30 آگوست منتشر شود، دهمین آلبوم استودیویی این گروه فانک راک مشهور آمریکایی خواهد بود. این اولین حضور گیتاریست جدید گروه، جاش کلینگوفر، در ترکیب استودیویی گروه پس از جدایی جان فروشانتهء دوست داشتنی ست.

2.  باربارا استراسند تا چند ماه دیگر 70 ساله خواهد شد. حالا او بعد از 54 سال فعالیت، دریافت دو جایزه اسکار، هشت جایزه گرمی، چهار جایزه امی و چندین و چند نشان و جایزهء دیگر، 23 آگوست سی و سومین آلبوم خود با عنوان What Matters Most را منتشر خواهد کرد. این مجموعه شامل آن دسته از آهنگهای اوست که با دو دوست بسیار قدیمی اش، الن برگمن و مرلین برگمن، اجرا کرده است. آلبوم قبلی او در سال 2009 با نام Love is the Answer، اثر تحسین شده ای در ژانر Jazz بود که توانست در کنار تمام موفقیت هایش نام استراسند را برای ثبت یک رکورد سر زبانها بیاندازد: باربارا استراسند تنها هنرمند تاریخ موسیقی ست که در 5 دههء متوالی حداقل یکی از آلبومهایش توانسته رتبهء اول چارت را تصاحب کند.

3.  در تاریخ 16 آگوست یک مجموعهء درست و حسابی از بهترینهای Breaking Benjamin منتشر خواهد شد که در آن هر چیزی را می توانید پیدا کنید. از تمامی آهنگهای سینگل آنها گرفته تا ریمیکس ویژه ای از آهنگ Blow Me Away. با وجود اینکه عنوان این مجموعه Shallow Bay است اما خود این آهنگ (دوازدهمین آهنگ از آلبوم Saturate محصول 2002) در ترکیب آن دیده نمی شود.

4.  آلبوم Any Man in America عنوان ششمین اثر Blue October است که 16 آگوست به بازار خواهد آمد. همین چند ماه پیش مجموعه ای با عنوان Ugly Side از اجرای آکوستیک آنها در آستین، دالاس و هیوستن است در سال 2010 منتشر شد که استقبال طرفدارانش را به همراه داشت. از سه آلبوم اول آنها هیچکدام نتوانستند وارد هیچکدام از چارتها شوند. آلبوم چهارم آنها با عنوان Foiled رتبهء خوبی در چارت نگرفت، اما به فروش بالایی رسید. آلبوم پنجم، Approaching Normal، رتبهء خوبی در چارت بدست آورد اما در فروش موفق نبود. حالا باید دید برای آلبوم جدید چه اتفاقی میوفتد.

5.  این را خیلی مختصر بگویم. احتمالا Beirut را می شناسید و قاعدتا آلبوم جدید او با عنوان The Rip Tide را شنیده اید (چقدر دلم می خواست در موردش بنویسم و فرصت نشد) می خواستم فقط این را بگویم که این آلبوم بصورت رسمی 30 آگوست، یعنی یک ماه دیگر، منتشر خواهد شد و شما هم احتمالا مثل من یک ماه پیش نسخهء نشت کردهء او را شنیده اید.

Jeff Bridges – Jeff Bridges

جف بریجز از آن دست هنرپیشه های پا به سن گذاشته ای ست که عنوانش در جمع بازیگران یک فیلم به اندازه ای وسوسه بر انگیز که برای دیدنش ذوق و شوق مضاعفی نشان دهید. تصور کنید اولین باری که جلوی دوربین رفت 61 سال پیش بود و او حالا 61 ساله است! اجازه بدهید کمی در مورد مهمترین فیلم کارنامه هنری اش، Crazy Heart، که برایش اسکار به همراه داشت کمی صحبت کنیم. اسکات کوپر، بازیگر جوان و نه چندان مطرح آمریکایی، برای ساخت اولین فیلمش سراغ رمان توماس کاب  با عنوان Crazy Heart می رود. اساس این فیلم بر مبنای موسیقی کانتری، آن هم به جالب ترین شکل ممکن، بنا شده است. شخصیت و کاراکتر اصلی فیلم، یک موزیسین کانتری که نقشش را جف بریجز بازی می کند، ترکیبی ست از سه چهره موسیقی کانتری: ویلون جنینگز، کریس کریستوفرسون و مرل هگارد. هرچند دورنمای رمانی که فیلم از آن اقتباس شده بیشتر به هنک تامپسون، هنرمند فقید موسیقی کانتری، می پردازد اما اسکات کوپر که رمان را برای تهیه فیلمش بازنویسی کرده توجه ویژه اش بیشتر به مرل هگارد بود. با این وجود بخاطر اینکه حقایق زندگی هگارد چندان مشخص و قابل استناد نبوده، کوپر از ترکیب زندگی دو هنرمند دیگری که نام برده شد برای رسیدن به کاراکتر اصلی فیلم بهره برده است.

موسیقی این فیلم اثر شاخصی در دنیای کانتری به حساب می آید. آهنگسازان این مجموعه در اصل تی بون برنت، استفان برونت و رایان بینگام بوده اند، اما در نهایت از آثار گوناگونی از هنرمندان مطرح این ژانر نظیر جان گودوین، سام هاپکینز و سام فیلیپس نیز در آن استفاده شده است. اکثر آهنگها توسط جف بریجز اجرا شده و البته می توانید در آن اجراهایی از سایر بازیگران فیلم نظیر کالین فارل و رابرت دوال را نیز در آن بشنوید.

کاملا از اصل موضوع دور شدیم! صحبت بر سر جف بریجز بود. بازیگری که جدا از بازیگری و تهیه کنندگی و اصولا سینما دل مشغولی های دیگری هم دارد. بریجز عکاس است، قصه گویی می کند، در تهیه و تولید و توزیع شراب هم دست دارد و چیزی که اینجا به ما مربوط می شود این است که در کنار تمام اینها او عنوان خواننده و آهنگساز موسیقی کانتری را نیز یدک می کشد. اولین آلبومش در سال 2000 آن چیزی نبود که باب میلش باشد و همین باعث شد که 11 سال بگذرد تا اون تصمیم بگیرد آلبوم دیگری را راهی بازار کند و حالا فقط دو هفته زمان باقی مانده تا دومین اثر جف بریجز منتشر شود.

در این آلبوم که شامل 11 آهنگ است، بریجز دو آهنگ را به تنهایی و 2 آهنگ را در کنار چند نفر دیگر نوشته است. جان گودوین بیشتر سهم را در آهنگسازی دارد و البته می توانید در این آلبوم همکاری مختلف اکثر موزیسین های حاضر در فیلم Crazy Heart را هم بشنوید. چند خواننده مهمان هم بریجز را در این آلبوم همراهی خواهند کرد: رایان بینگام، سام فیلیپس، بنجی هیوز و روزان کش (او را می شناسید؟ بزرگترین دختر جانی کش که البته آثارش چندان به کارهای پدر شباهت ندارد)

در یک کلام بگویم: این نمونهء یک آلبوم کانتری تر و تمیز است! اثری هوشمندانه، زیبا و یکدست که با صدای خاص جف بریجز، همان صدای خش داری که وقتی در فیلمها دیالوگ می گوید کیف می کنید!، تزئین شده است. 10 آهنگ گنجانده شده در آلبوم را می توان به دو دسته تقسیم کرد: 1) آهنگ اول  2) بقیه آهنگها!  اولین آهنگ آلبوم با عنوان What A Little bit Of Love Can Do اثری کاملا متمایز از دیگر آهنگهاست، به دو دلیل: اول آنکه تنها اثری ست که یک کانتری سریع و پرهیجان را در اختیارتان قرار می دهد. تمپو و ریتم تند، موسیقی شلوغ و پرهیاهو با ملودی شاد. و دلیل دوم آنکه این تنها آهنگی ست که 5 نفر در ساخت آن دخیل بوده اند. یعنی به جز آهنگ هشتم که توسط سه نفر (بریجز، برنت و توماس کاب) ساخته شده، تمامی آهنگهای دیگر را فقط یک نفر نوشته است (دو آهنگ بریجز/ سه آهنگ گودوین/ بروتون، رابرت رامزی و گرگ براون هر کدام یک آهنگ) نتیجه آنکه این آهنگی ست که اصلا قرار بوده متمایز از بقیه باشد.

اما 9 آهنگ دیگر، شما در یک دشت پهناور، شب هنگام، کنار آتش، نشسته اید و جف بریجز برای شما می زند و می خواند! معجونی از موسیقی کانتری و آرامش هدیه ای ست که لذتش را خواهید برد. چیزی مانند Nothing Yet، Blue Car، Either Way و Maybe I Missed the Point چیزی ست که شب شما را خواهد ساخت. خلاصه بگویم، اگر کانتری باز هستید، آن هم از نوع آرام و ملایم، این آلبوم را از دست ندهید.

Rock’n Coke 2011 – Part V

 

Travis
بردیا برجسته نژاد:
قضیه آنطور پیش نرفت که انتظار داشتم! اجرای Mogwai که برای ساعت 22:15 برنامه ریزی شده بود بخاطر مشکلی که در صحنه پیش آمده بود با 45 دقیقه تاخیر آغاز شد. برای همین بدون اینکه بتوانم حتی یک آهنگ را ببینم به سمت استیج اصلی و اجرای Travis برگشتم. Travis جدا از آنکه یکی از گروه های محبوب من است، با هر آهنگش بخشی از خاطرات من را زنده می کند. فرن هیلی، خواننده گروه، یک کلاه حصیری سرش گذاشته بود و در کنار چهار عضو اصلی گروه، یک نوازندهء کیبورد هم به روی استیج آمد. اولین آهنگی که اجرا شد Selfish Jean از آلبوم The Boy With No Name بود. در ابتدای آهنگ دوم (که یادم نمی آید کدام آهنگ بود!) صدای بیس قطع شد. برای همین آهنگ را متوقف کردند و تا زمان درست شدن مشکلی که پیش آمده بود فرن هیلی با مردم خوش و بش مختصری کرد. تمام آهنگها با همراهی شدید مردم همراه بود. سر هر کدام مردم یک صدا آهنگ را می خواندند، طوری که فکر می کردید با یک استیج و 30هزار خواننده طرف هستید. Side فوق العاده بود، Sing عالی اجرا شد، هیلی Closer را تقدیم کرد به تمام مادرها و پدرهای دنیا، Re-Offender مردم را حسابی سر ذوق آورد، Writing to Reach You کاملا عاشقانه اجرا شد، Love will Come Through هم همینطور. Happy to Hang Around همه را سوار چرخ و فلک کرد و حسابی چرخاند. باید صدای مردم را سر اجرای All I Wanna Do is Rock می شنیدید. اینجا همانجایی بود که من آنقدر فریاد زدم که یکهو احساس کردم یک چیزی در حنجره ام گفت دینگ و دیگر صدایم نیمه جان شد! اگر اجراهای زندهء این آهنگ را دیده باشید می دانید که اندی دانلپ، گیتاریست گروه، در قسمت سولوی گیتار کارهای عجیب و غریبی می کند. دانلپ به چیز مشهور است: اول استفاده از ناخن بجای پیک است بطوری که گیتار آلترناتیو راک را به شیوهء فلامنکو می نوازد، و دوم اینکه در تمام اجراهای زنده کاملا مست است! حالا او را تصور کنید در میانهء آهنگ، در جایی که قرار است سولوی خود را اجرا کند، یک شیوه آبجو بر می دارد و می آید نوک استیج، فقط با دست چپ گیتار می زند و با دستش راستش شیشهء آبجو را یک نفس سر می کشد. بعد از اینکه این آهنگ تمام می شود هیلی با شوخی به او می گوید «برای همین دیوانه بازیهایت است که دوستت دارم!». حالا منی که صدایم را این آهنگ نیمه جان کرده بود، Turn بطور کامل صدایم را ازم گرفت! نوبت رسید به Flowers in the Window. هر 5 نفر به نوک استیج آمدند، هیلی با سولوی گیتار آکوستیک آهنگ را اجرا کرد و اعضای گروه به همراه تمام مردم آهنگ را خواندند. اجرایی که تبدیل به یک خاطره شد. آخرین آهنگ هم که با شور هیجان زیادی مورد استقبال قرار گرفت Why Does it Always Rain on Me بود و اجرای Travis تمام شد و خاطرات گذشته پر رنگ تر از قبل باقی ماند.

Moby
من اسم اجرای Moby را می گذارم جشن موسیقی و نور! اینکه این هنرمند همه کاره چه جادویی روی صحنه پیاده کرد گفتنی نیست. او و گروه چهار نفره اش (که به جز درامر بقیه زن بودند) با یک ساعت و نیم برنامه تمام انرژی جسمانی حاضرین را گرفت و بجایش انرژی روانی فوق العاده ای را تقدیمشان کرد. خوانندهء او (که اگر اشتباه نکنم تامیرا ساندرز بود) با قدرت تمام آهنگها را می خواند به طوری که وسعت صدایش مردم را وادار به تشویق فراوان می کرد. Natural Blues با آن سولوی زیبای ویالن و اجرای فوق العاده آنقدر ریتمیک بود که اگر خودتان را به درخت هم می بستید ناخوداگاه تمام بدنتان به حرکت در می آمد. In My Heart خودش یک فستیوال بود. Why Does My Heart Feel So Bad صدایی که Travis از من گرفته بود را بازگرداند! Flower شاهکار ساندرز بود.  We are All Made of Stars یک دیسکوی واقعی و هیجان انگیز، در مقابل Porcelain با آرامش خاص خودش همه را برای هیجان تازه آماده کرد. در مورد Lift Me Up و Extreme Ways هم دیگر حرفی باقی نمی ماند به جز اینکه هم اجرا فوق العاده و ماورایی بود و مردم در فضا بودند! در آخر موبی مانند عادت همیشگی اش (که بنظر می رسد جدیدا عادت خیلی ها شده) از مردم عکس گرفت و می توانید عکسها را در صفحهء فیس بوک او پیدا کنید.

حسرتهای روز دوم
بی شک تا وقتی زنده ام حسرت این را خواهم خورد که نتوانستم اجرای Mogwai را ببینم. آنهایی که موگوای را به Travis ترجیح داده بودند فوق العاده از اجرایشان راضی بودند. اعضای گروه قبل از شروع برنامه بخاطر مشکلات فنی که باعث تاخیر 45 دقیقه ای شده بود به شکل کاملا آشکاری نسبت به برگزار کنندگان اعتراض کردند، اما در نهایت تمامی جمعیتی که آنجا حضور داشت را با موسیقی خودشان به فضا بردند و چرخاندند و برگرداندند. تنها کاری که توانستم بکنم این بود که فیلم اجرایشان را در یوتیوب ببینم و حسرت بخورم. هرچند از انتخاب Travis ناراضی نیستم، اما از دست دادن Mogwai سنگین بود.

اجرای Moby هم باعث شد فقط بتوانم دو آهنگ از Thievery Corporation را ببینم. اجرای آنها هم آنطور که شنیدم فوق العاده بود و مردم را یک لحظه آرام نگذاشته اند. Beach House هم که با Paolo Nutini همزمان بود و آنها را هم از دست دادم. خلاصه اینکه روز دوم زیاد از دست دادم که سنگین ترینشان Mogwai بود. فرصتی که احتمالا دیگر بدست نمی آید.

پایان

Rock’n Coke 2011 – Part IV

Skunk Anansie
بردیا برجسته نژاد:
ساعت 19:30 در استیج اصلی Skunk Anansie، یکی از گروه هایی که اصلا این سفر را بخاطر دیدن اجرای او رفته ام، برنامه اش را آغاز می کند. تمام شهرت این گروه انگلیسی بخاطر خواننده نامتعارفش، Skin، است که برای خودش وزنه ای در موسیقی راک انگلستان به حساب می آید. موسیقی آنها چندان متمایز از دیگر آثار گروه های مشهور این ژانر نیست، اما فقط حضور Skin کافی ست که آنها را تبدیل به یکی از خاص ترین گروه های آلترناتیو راک انگلستان کند. Skunk Anansie بعد از انتشار سه آلبوم موفق در سال 2001 منحل شد، اما بعد از گذشت 9 سال دوباره در سال 2010 با چهارمین آلبومش به عرصه موسیقی بازگشت.

جمعیت زیادی روبروی استیج اصلی ایستاده بودند. سه عضو گروه روی استیج آمدند و با تاخیر کوتاهی Skin مثل همیشه با لباس عجیب و غریبش در میان فریاد و تشویق مردم، به آنها پیوست و بعنوان اولین آهنگ Yes It’s F**king Political را اجرا کرد. Skin غیر قابل باور بود! با آن لباس سر تا پا سیاه، با آن زائده های پر مانندی که از آن آویزان بود، با کلهء تیغ انداخته و چشمان و دندانی که در میان سیاهی صورتش می درخشید، چنان با جست و خیز هیجان مردم را مدیریت می کرد که غیر قابل تصور بود. عادت همیشگی او در اجراهایش این است که از لبهء استیج فاصله می گیرد، دورخیز می کند و با یک شتاب به روی جمعیت می پرد. ما که این موضوع را می دانستیم تا آنجا که جا داشت به صحنه نزدیک شده بودیم. اما استیج اصلی چند متری با جمعیت فاصله داشت. او به این مورد اشاره کرد و گفت: «من از استیجی که بین من و مردم فاصله می اندازد خوشم نمی آید» آنوقت آهنگ Search and Destroy (که بخاطر موسیقی فیلم Sucker Punch معروف است) آغاز شد، Skin از روی استیج پایین پرید، به سمت نرده ها آمد و خودش را انداخت روی موج مردم. او که به پشت روی سر و دست مردم خوابیده بود فریاد می زد و جمعیت هم همراهی اش می کردند. در جای دیگر، سر اجرای آهنگ Weak، دوباره به سمت نرده ها آمد، از آن بالا رفت و قدم به روی جمعیت گذاشت! مردم کف دستشان را بالا گرفته بودند و Skin روی مردم قدم می زد (این جا درست همان جایی بود که من هم ایستاده بودم!).

در یک قسمت از اجرا Skin به جلوی استیج آمد و روی لبهء آن، جایی که یکی از نیروهای گردن کلفت امنیتی دست به سینه و رو به جمعیت ایستاده بود، نشست و شروع کرد به نوازش کردن آقای امنیتی! این حرکت یک بار دیگر با یکی از فیلمبردارهای روی استیج تکرار شد. با این تفاوت که آقای امنیتی سر جایش ایستاده بود و می خندید، اما آقای فیلمبردار فرار می کرد و Skin هم تعقیبش می کرد! Skunk Anansie در میان آن همه هیجان و هیاهو چند تا از آهنگهای مشهورش نظیر Twisted، Charlie Big Potato و Because of You را هم اجرا کرد و تبدیل شد به یکی از بهترینهای این فستیوال.

 

Paolo Nutini
مهربان ترین راکی که در صحنهء اصلی اجرا شد متعلق بود به خواننده جوان اسکاتلندی، پائولو نوتینی. در مورد او قبلا زیاد صحبت کرده ام. او به اندازه ای حرفه ای بلوز و فولک را اجرا می کند و به قدری صدایش پخته و با تجربه است که تصور اینکه فقط 24 سال دارد کمی غیر ممکن است. قرار بود اجرای یک ساعتهء او در ساعت 21:00 شروع شود. اما Sound Check کمی بیش از اندازه طول کشید و برنامه با حدود 20 دقیقه تاخیر شروع شد. در این اجرا چندان از هیجان خبری نبود، بلکه چیزی که وجود داشت فضای رومانتیک و عاشقانه ای بود که با موسیقی خاص نوتینی شکل گرفته بود. او تمام آهنگهای معروفش را اجرا کرد: Growing Up Beside You، Pencil Full of Lead، No Other Way، Coming Up Easy، Jenny Don’t Be Hasty، Alloway Grove، Candy، New Shoes، 10-10، Over and Over، These Streets و High Hopes. اجرای نوتینی قرار بود تا ساعت 22:00 باشد. اما بخاطر 20 دقیقه تاخیر اجرا تا حدود 22:15 طول کشید. برای همین یک ربع زودتر به سمت استیج کوکاکولا و اجرای Mogwai رفتم تا قبل از شروع Travis که قاعدتا به جای 22:30 با تاخیر برگزار می شد بتوانم اجرای چند آهنگ را ببینم.

…ادامه دارد

Rock’n Coke 2011 – Part III

روز دوم – هفدهم جولای – 26 تیر ماه
بردیا برجسته نژاد: در کنار 3 استیجی که برای اجراهای مختلف در نظر گرفته شده، امسال موارد متنوع دیگری را هم می توان در فستیوال پیدا کرد. یک استیج کوچک به اسم استیج شهر با فاصله بیشتر از سه استیج اصلی وجود داشت که هنرمندان ترک از نقاط مختلف این کشور به اجرای برنامه می پرداختند. جدا از دو بخش شهربازی با همان دستگاه های معمول در نظر گرفته شده بود که مخاطبین خاص خود را داشت. در مرکز فستیوال هم یک بالن تعبیه شده بود که می شد با آن به آسمان رفت و فستیوال را از آن بالا دید. ما از ساعت 8:00 بخاطر گرمای شدید و آفتاب بیدار شدیم و تمام تلاشمان را کردیم برای اجراهای شب انرژی ذخیر کنیم.

 

Club Bangkok
کلاب بانکوک یک گروه ترک متشکل از سه DJ به معنای واقعی دیوانه است که فقط موزیک پلی می کنند و روی صحنه جفتک می اندازند و مردم را با خودشان همراه می کنند. آنها به قدری انرژی و هیجان دارند که تمام مردمی که آنجا، در استیج ودافون، حضور دارند را هم دیوانه می کنند. در بساطشان همه چیز ازجمله Blur و Franz Ferdinand و Jet پیدا می شود. یکی از آنها به اوج دیوانگی می رسد، کفشش را در می آورد، درونش آب می ریزد و سر می کشد! تازه به رفیقش هم تعارف می کند و او هم باقی آب را می خورد! اجراهای آنها از  13:40 آغاز می شود و با وجود آنکه 2 ساعت برنامه دارند، ما بعد از نیم ساعت آنجا را ترک می کنیم.

 

Tunng
گروه انگلیسی Tunng ساعت 16:00 بر روی استیج ودافون برنامه اش آغاز شد. این تنهای گروه این فستیوال بود که اجرایش را دیدم اما از قبل نمی شناختم (Club Bangkok که اصلا گروه نیست!).  ژانر الکترونیک فولک آنها در کنار صدای زیبای خوانندگان آن دوست داشتنی و لذت بخش است. قرار است اجرای آنها یک ساعت باشد، اما من برای دیدن اجرای Friendly Fires بعد از 20 دقیقه به سمت استیج اصلی می روم.

 

Friendly Fires
گروه انگلیسی Friendly Fires یک چیز عجیب و غریبی مابین آلترناتیو و دیسکو است. از آنها که بعضی مواقع تکلیفتان با او و خودتان مشخص نیست و همین باعث می شود لذت خاصی از شنیدن آهنگهایش ببرید. دومین آلبوم به نام Pala همین یک ماه پیش منتشر شد و من هنوز آن را نشنیده ام. اما آهنگهای آلبوم اول آنها که هم نام با خودشان و محصول سال 2008 است به شکل ویژه ای با موسیقی آلترناتیو رقص را به جانتان می اندازد. اجرای آنها ساعت 16:30 بر روی استیج اصلی آغاز می شود. به نسبت آفتاب و گرمی هوا جمعیت زیادی جمع شده اند. اد مکفرلین با یک پیراهن گل گلی به روی استیج می آید و در حال آواز خواندن چنان رقصی می کند که تیر و تخته هم رقص به جانش می افتد! آنها یک ساعت قرار است برنامه اجرا کنند، اما من برای دیدن اجرای FM Belfast بعد از 40 دقیقه به سمت استیج ودافون برمی گردم.

 

FM Belfast
از این بهتر نمی شود! باور کنید از این بهتر نمی شود مردم را سر حال آورد. استیج ودافون بخاطر اینکه سرپوشیده بود و ازدحام جمعیت داشت، گرمای بسیار بیشتری نسبت به فضای باز داشت. اما FM Belfast ایسلندی با اجرای خیره کنندهء خودش نگذاشت کسی آنجا را ترک کند. اجرای آنها به اندازه ای قوی و خوب بود که بعد از چند دقیقه جمعیت بسیار زیادی آنجا جمع شدند بطوری که تعدادی هم خارج از فضای سرپوشیده ایستاده بودند. اولین آلبوم آنها با عنوان How to Make Friends محصول 2008 یک اثر خوب و معمولی در ژانر دنس و الکترونیک است. اما بعید می دانم کسی فکر می کردم که اجرای زندهء همان آهنگها با اینقدر انرژی همراه باشد! آنها از حرکتهای دست مردم گرفته تا فریادهایشان را برنامه ریزی می کردند و نتیجه چنان موج منظم و زیبایی را بوجود آورده بود که کسی دلش نمی آمد آن را ترک کند. آنها 5 نفر هستند. یک خوانندهء زن، دو خواننده مرد، یک DJ و یک درامر. جالب آنکه هر 5 نفر هم می خوانند و جالب تر آنکه صدای همگی هم عجیب خوب است! دو قسمت اجرایشان بیش از جاهای دیگر هیجان انگیز بود. یک جا هر 5 نفر به ترتیب یک تکه سولو می خوانند و هر کدام یک شیرین کاری را هم در اجرایشان پیاده می کنند که تشویق حاضرین برای چند لحظه متوقف نمی شود. در جای دیگری هم در زمان اجرای آهنگ Underwear هر چهار مرد گروه شلوارهایشان را در می آورند و بقیه آهنگ را با شورت اجرا می کنند! در آخر هم DJ گروه یک دوربین دستش می گیرد و می آید روبروی استیج و از مردم می خواهد که فشرده شوند تا از آنها عکس بگیرد. این روال همیشگی آنهاست. اگر در صفحهء فیس بوکشان بروید هم عکس را می بیند، هم من را!

…ادامه دارد

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: