روز سوم – هفتم جولای
In Flames – یک شومن واقعی
بردیا برجسته نژاد: احتمالا اگر از شما بپرسند که شنیده شده ترین گروه این فستیوال در سایت لست اف ام کدام است، پاسختان Guns N’ Roses خواهد بود. اما جالب است که بدانید G N’ R در این سایت در حدود 85میلیون بار شنیده شده و این در حالی ست که In Flames با 110میلیون بار در این فهرست مقام اول را دارد. این را که می دانید آنها با ملودیک دث متال شروع کرده اند و حالا به چیزی شبیه پراگرسیو متال رسیده اند. اما می خواهم چیز دیگری بگویم. اولین آلبوم In Flames در سال 1994 با عنوان Lunar Strain را برای چند لحظه بگذارید کنار، بعد از آن و در سال 1995 اتفاق عجیبی رخ داد. خواننده گروه، مایکل استین، از In Flames جدا شد و به گروه Dark Tranquillity پیوست. خب این قاعدتا چیز عجیبی نیست! اما همان موقع خواننده Dark Tranquillity یعنی آندرس فریدن از آنها جدا شد و به In Flames آمد. این مبادلهء خواننده باعث شد که موسیقی هر دو گروه به شکل محسوسی رشد کند و به درجه ای برسد که حالا هر دوتای آنها جزو بهترین های این ژانر به حساب می آیند.
قصد داریم سومین روز فستیوال را از ساعت 16:30 شروع کنیم، با اجرای Skindred. اینها جزو آن دسته از گروه های عجیب و غریبی هستند که موسیقی رگه را به متال پیوند زده اند (تصور کنید باب مارلی برایتان متال بخواند!). بعد هم اجرای Dio Disciples را خواهیم داشت. گروهی که بعد از فوت رانی جیمز دیو با اضافه کردن چند خواننده مهمان به همان ترکیب باقیمانده آهنگهای این هنرمند فقید را بازخوانی می کند. اما اتفاقی که می افتد این است که برنامه ریزی امروزمان آنقدر بهم ریخته و نامنظم پیش می رود که هر دو اجرا را از دست می دهیم. و حالا ما اینجاییم و قرار است ساعت 19:15 به مدت یک ساعت میزبان In Flames باشیم.

روی استیج آن طرح مشهور In Flames، کلاغ سیاهی که دنده هایش پیداست و با پارچه ای پوشیده شده، نقش بسته است. اعضای گروه یک به یک روی استیج می آیند و اجرایشان با Cloud Connected آغاز می شود، اولین سینگل از ششمین و جنجالی ترین آلبومشان، Reroute to Remain. این آلبوم در سال 2002 مخالفتهای زیادی را از طرف هواداران به همراه داشت. تغییر سبک آشکارشان چیزی نبود که انتظارش می رفت و البته همین آلبوم باعث شد دوران فعالیت این گروه به دو دوره تقسیم شود. Cloud Connected یک شروع فوق العاده است. آندرس دیگر آن حیوان وحشی و عصبانی روی استیج نیست. آن موهای بلند بافته شده به شکل آفریقایی ها جای خودش را به موی کوتاه زیر کلاه کپ داده و با آن شلوار جین و تی شرت و اسنیکرز بیشتر به بچه های شیطان و خرابکاری می مانند که از روی بی حوصلگی ریش گذاشته اند! همین اولین آهنگ و همین هد زدنهای هماهنگ 4 نفره نشان می دهد که قرار است با اجرای هماهنگ و فوق العاده ای رو به رو شویم.

آندرس شاید دیگر وحشی نباشد، اما همچنان دیوانه است! این را از همان ابتدای اجرا می فهمید. وقتی آهنگ اول تمام می شود او خودش را معرفی می کند: «سلام! من آندرس هستم، و توی گروه فوق العاده In Flames اجرا می کنم» بعد کمی جلو می آید، به لبهء استیج نگاه می کند و می گوید: «من از این قسمت استیج می ترسم! اینجا محدودهء اکسل رزه! یه قلمرو ناشناخته» بعد هم کمی ادای رقص اکسل را در می آورد، با آن حرکات پا و استایلش با پایهء میکروفون. آندرس باز هم در همین ابتدای امر بیخیال نمی شود. مردم را به 4 قسمت سمت چپی ها، سمت راستی ها، جلویی ها و عقبی ها تقسیم می کند و بینشان مسابقه فریاد زدن می گذارد. لا به لای همین فریادها اعلام می کند که آهنگ بعدی Trigger است، دومین سینگل از همان آلبوم جنجالی Reroute to Remain. فریادها و همخوانی مردم نشان می دهد اینجا In Flames از آن چیزی که فکر می کردم محبوب تر است، مخصوصا که آندرس در این آهنگ حسابی به مردم فضا می دهد تا به جایش این آهنگ را بخوانند.

نوبت می رسد به اجرای Alias از آلبوم A Sense of Purpose. آندرس در میانهء آهنگ، آنجا که گیتار تنهاست، می آید لبهء استیج روی زمین می نشیند و مردم را به دست زدن فرا می خواند. آهنگ که به اوج بر می گردد از جایش می پرد و مردم را به فریاد زدن دعوت می کند. آندرس یک شومن درجه یک است. به زیبایی می داند که چطور مردم را با آهنگها همراه کند، طوری که همه خود را بخشی از اجرای او بدانند. او آنقدر حرفه ای ست که حتی مابین دو آهنگ، زمانی که صحبت می کند تا در اصل خودش و اعضای گروه کمی نفس بگیرند و استراحت کنند، شوخی ها و متلک هایش تبدیل به بخش مهمی از اجرایشان می شود. بگذارید یک مثال بزنم. در تمام اجراهای این فستیوال مردم فرانت استیج آن ابرهای زردرنگ به شکل دست که لوگوی فستیوال و توبورگ روی آن نقش بسته را روی استیج پرتاب می کردند و عکس العمل هر گروه نسبت به آنها متفاوت بود. اما آندرس وقتی این آهنگ تمام می شود یکی از آنها را بر می دارد و خطاب به مردم می گوید «این فکر می کنین خوبه؟ اینا به زور میخوان محصولشون رو با این مدل تبلیغ به شما غالب کنن. اما شما متال بازا باهوش تر از این هستین که گول آشغالایی که اینا میسازن رو بخورین!» مدل انتقاد کردن آندرس از برگزار کننده فستیوال هم مثل کارهای دیگر او استثنایی ست.

آهنگ بعدی Delight and Angers دوباره از همین آلبوم A Sense of Purpose است. اینجا بنظر می رسد درب فرانت استیج را باز کرده اند و برای پر کردن فضای خالی هر کسی را به داخل راه می دهند. جایی که ما ایستاده ایم چسبیده به نرده های فرانت استیج است، یکی از بهترین جاها. برای همین طمع نمی کنیم و سر جایمان می ایستیم. بالاخره وقت یکی از آهنگهای آخرین آلبومشان، Fear is the Weakness، آلبوم Sounds of a Playground Fading محصول 2011 می شود. اینجاست که اتفاق هیجان انگیزی رخ می دهد. قبل از آنکه آهنگ شروع شود آندرس می آید جلوی استیج، به مردم ردیف اول اشاره می کند و می گوید: «یه دوربین میخوام… این نه! این که مال دههء 30 هست! … آره این یکی خوبه، کار با اینو بلدم» از بین دستهایی که دوربین ها را روی هوا گرفته اند آن یکی که مد نظرش است را می گیرد، رو به مردم می ایستد و فیلم می گیرد «خب… حالا به من بگین ما کدوم گوری هستیم؟» از آنجایی که مردم ترکیه چندان میانه خوبی با زبان انگلیسی ندارند همگی فریاد می زنند «هیییییییییی!» آندرس جواب می دهد: «ما جایی که اسمش هیییییی باشه نیستیم! ما الان کدوم گوری هستیم؟» تازه مردم متوجه سئوال می شوند و در مقابل دوربینی که در دست آندرس است فریاد می زنند «استانبول». آندرس خطاب به صاحب دوربین می گوید «من دوربین رو این بالا نگه می دارم. تو فردا فیلمش رو میفرستی یوتیوب. باید به همه دنیا نشون بدیم اینجا چه خبر بوده» دوربین را می دهد دست یکی از عوامل پشت صحنه، او هم روی استیج و لا به لای اعضای گروه می چرخد و از همه فیلم می گیرد (این فیلم را اینجا ببینید)

برمی گردیم به سال 2000، آلبوم Clayman و آهنگ Only for the Weak. اما شروع شدن این آهنگ هم خودش حکایتی دارد. آندرس ابتدا از جمعیت راستی ها می خواهد که بپرند، بعد هم چپی ها و سپس وسطی ها. او با تاسف فرمان ایست می دهد و حاضرین و نحوه پریدن و عدم هماهنگی شان را مسخره می کند. می گوید «اینطوری نمیشه. شما به الگو نیاز دارین» بعد به یکی از آنهایی که ردیف اول فرانت استیج هستند اشاره می کند و می گوید «تو بپر! همه با ریتم این بپرین» چند ثانیه می گذرد، آهنگ شروع می شود و به فرمان آندرس فریاد JUMP مردم به آسمان می رود. دوباره سری می زنیم به آلبوم A Sense of Purpose و آهنگ The Mirror’s truth. آهنگ بعدی Where the Dead Ships Dwell از آخرین آلبوم Sounds of a Playground Fading است که سپس با Deliver Us از همین آلبوم همراه می شود. حالا وقت آن می رسد که آندرس اعضای گروه را معرفی می کند: «بیورن گلوت گیتاریست لعنتی، بهترین درامر دنیا دنیل سنسون، گیتاریستی که تمام مدت دماغش رو پاک می کنه نیکلاس انجلین و بیسیستی که آرزو داشت تام جونز باشه، پیتر آیورز»

حالا وقت The Quiet Place از آلبوم Soundtrack to Your Escape است. همان اوایل آهنگ آندرس به یک نفر در میان جمعیت اشاره می کند، ناگهان یک آیفون از آن وسط به هوا پرتاب می شود و آندرس آن را می قاپد، دو سه تا عکس می گیرد و دوباره پرتابش می کند لای جمعیت! تا می آید شروع به خواندن کند خنده اش می گیرد و یک خط آهنگ را از دست می دهد، اما آنقدر فریادها و همخوانی مردم بلند است که اختلالی در اجرا ایجاد نمی شود. آخرین آهنگ Take This Life از آلبوم Come Clarity است. این اختتام باشکوهی برای یک کنسرت فوق العاده است. از آن جهت که هم جزو آثار معروف این گروه به حساب می آید که همه لیریکسش را فریاد می زنند، دوم آنکه آفتاب پایین رفته و هوا کمی خنکه شده و سوم اینکه آنهایی که فقط می خواستند آخرین اجرای فستیوال را ببینند هم به محوطه آمده اند و تقریبا تمام فضا پر شده است.

In Flames در این کنسرت 11 آهنگ اجرا کرد: سه آهنگ از A Sense of Purpose، سه آهنگ از Sound of a Playground Fading، دو آهنگ از Reroute to Remain، و از هر کدام از آلبومهای Clayman، Come Clarity و Soundtrack to Your Escape یک آهنگ. در این کنسرت از 5 آلبوم اول گروه آهنگی اجرا نمی شود.
کمی باید استراحت کنیم. فقط یک اجرا باقی مانده است. از جایمان تکان نمی خوریم! همانجا می نشینیم روی زمین تا برای اجرای Within Temptation ردیف اول را از دست ندهیم.
دوستداشتن:
دوست داشتن در حال بارگذاری...