آ ل ب و م

موسیقی و دیگر هیچ

بایگانی برچسب‌ها: Steve Vai

گزارشی از فستیوال موسیقی Open Air – تفلیس 2016 (قسمت اول)

0

بردیا برجسته نژاد: فستیوال Open Air در سال 2009 در تفلیس گرجستان متولد شد. جشنی از موسیقی الکترونیک و راک که به گفته‌ی موسسین آن «ایده‌ی اصلی این فستیوال آزادی‌ست. رهایی از تنش‌ها، کلیشه‌ها، کنترل اجتماعی، آزادی برای ابراز احساسات، آزادی برای تجربه‌ی آن چیزی که بطور منحصر بفرد در درون همگی ما وجود دارد». هر ساله علاقه‌مندان موسیقی از سرتاسر جهان برای حضور در این فستیوال چند روزه و کمپینگ در هوای معتدل ماه ژوئن/جولای به تفلیس می‌آیند تا چند روزی را فارغ از زندگی روزمره به آغوش موسیقی پناه بیاورند. در گزارشی که می‌خوانید، «حامد صمدی» از سفرش به تفلیس و حضور در این فستیوال برای‌مان گفته است. گزارش جذاب و خواندنی او باعث می‌شود که خود را در این شهر، در این فستیوال و در فضای حاکم بر آن احساس کنید. این گزارش دو قسمتی را از دست ندهید.

digital2

بر فراز تفلیس، روی ابرها

حامد صمدی: از بالا هیچ مشخص نیست. توده‌های ابر شهر را محاصره کرده‌اند. برای چندمین بار شهر را دور می‌زنیم تا اجازه فرود صادر شود. دوباره به مسافر جلویی نگاه می‌کنم که از آغاز سفر توجه‌ها را به خودش جلب کرده. کنجکاویش درباره امکانات منحصربفرد هواپیما تمامی ندارد. برای چندمین بار برنامه‌های سفر هیجان انگیزم را مرور می‌کنم. خلبان هرچند مهارت دارد ولی با فرودش مزاحم افکارم می‌شود. فرودگاه هر کشور اولین ذهنیت را ایجاد می‌کند. با خودم زمزمه میکنم «خب، لااقل فرودگاه امام خمینی بدترین نیست…»

جای زخم‌های کمونیزم هنوز بر پیکر شهر مشخص است. ساختمان‌ها یک شکل، پرواحد و قدیمی است و خبری از تجمل و مصرف گرایی و زندگی پر زرق و برق نیست. امید ولی هنوز اینجا مشتری دارد.

در طی رفت و آمد شهری، راننده‌های تاکسی اجازه نمی‌دهند خیلی برای کشورتان دلتنگی کنید. به سمت قسمت قدیمی شهر رهسپار می‌شویم. خیابان‌هایی سنگفرش پر از کافه‌، رستوران، بار و هتل در داخل کوچه‌هایی خوفناک و تودرتو که هر ساختمانش بوی آثار باستانی می‌دهد. هوای مطبوع، درختان چنار و رودخانه‌ای که شهر را به دو نیمه تبدیل کرده توجهم را به خود جلب می‌کند. به این فکر می‌کنم که ده‌ها سال پیش در این کوی و برزنها چه کردند مردم ما با این‌ها که با خواست خود به دامان روسیه تزاری پناه بردند. خوش شانس هم نبودند، کمونیزم آمد و شدند مسئول تهیه محصولات کشاورزی – دامی بلوک شرق. انواع و اقسام شایدها اینجور مواقع سر بسر شما می‌گذارند. شاید اگر چنان می‌شد همگی با هم خوشبخت‌تر بودیم. شاید…

روز اول خسته کننده‌تر از چیزی بود که انتظار داشتم. چندین ساعت طول کشید تا استقرار پیدا کنم. بعد از سفری چندین ساعته و بی‌خوابی کشیدن در فرودگاه ترانزیت، هیچ چیز نمی‌توانست مرا سرپا نگه دارد. تصمیم گرفتم اجرای Sky & Ross از Morcheeba را فراموش کنم و انرژیم را برای شب‌های دیگر حفظ کنم.

Untit4led-1

روز دوم به همراه دوستانم در مترو با دختری بومی که حاضر شده بود برای رفتن به فستیوال راهنمایی‌مان کند، قرار گذاشتیم. سفر با مترو در تفلیس تجربه فوق‌العاده جالبی است. بالای پله‌ها که بایستید به زحمت انتهای دالان را می‌بینید. سفر از سطح به اعماق زمین با پله برقی حدود 3 دقیقه طول می‌کشد! در و دیوار 50 ساله و واگن‌ها ناخودآگاه شما را به فکر «سفر در زمان» می‌اندازد. برای رسیدن به محل فستیوال استفاده از مترو کافی نیست. محل فستیوال در خارج از شهر و در محلی شبیه به پارک لویزان تعیین شده است. برای افراد مشتاقی مانند ما مینی‌بوس‌های رایگان تدارک دیده‌اند تا بی هیچ دردسری به محل فستیوال برسیم.

فضای بازی که توسط درختان چنار محاصره شده به استیج اصلی اختصاص یافته و سه استیج فرعی دیگر که عموماً توجهی را به خود جلب نمی‌کند، در قسمت شرقی کمپ قرار دارند. دورتا دور کمپ بارها و غذافروشی‌هایی است که فرصت سرخاراندن ندارند. اینطور که متوجه شدم فستیوال اوپن ایر 7 سال سابقه دارد و اغلب در ماه‌های جولای و آگوست برگزار می‌شود. سال پیش The Tiger Lillies، Archive، Soap & Skin ، Beth Hart و Placebo بر روی صحنه رفته بودند. سه سال پیش را بگو که Deep Purple، Tricky، Infected Mushroom و The Subways مهمان گرجستان بوده‌اند. و اما امسال…

هنوز تا اولین اجرا فرصت زیادی مانده بود، پس معاشرت کردیم. دوستان جدید ما کنجکاو بودند و مدام از ایران میپرسیدند جواب‌های ما هم بدتر عطششان را بیشتر می‌کرد. ساوند چک‌ها بیشتر از چیزی که فکر میکردم طول کشید و بالاخره اولین گروه روی صحنه آمد. در حالی که هنوز جمعیت پراکنده و اندک بودند. گروهی ارمنی به نام Lelocity روی صحنه خودی نشان دادند. اجرایشان که تمام شد کنار ما ایستادند تا برنامه‌های بعدی را تماشا کنند. برایشان آرزوی موفقیت کردم. للو، خواننده‌شان، بیدرنگ پرسید از کجا آمده‌ام. هنوز جواب از دهانم خارج نشده بود که به فارسی پاسخم را داد. اینجا چقدر غریب نیستیم! این دختر ایرانی – ارمنی سالها بود مهاجرت کرده بود و حالا همزبانی‌مان باعث شد گپ طولانی‌تری داشته باشیم.

گروه دوم خیلی به آب و آتش زد و بسیار سعی داشت شبیه Avril Lavigne اجرا کند غافل از اینکه خود آوریل هم برای من چندان جذاب نیست. اسم این گروه را چه بدانم چه نه برایم اهمیتی ندارد. البته اسمشان Scarlet دو ساله از انگلستان بود.

با تاریک شدن هوا انتظارها هم به پایان نزدیک می‌شد. جمعیت هرلحظه بیشتر و بیشتر می‌شد. کنارم جوانان دهه هشتاد میلادی ایستاده بودند با موهایی کم پشت و سپید که خاطرات روزهای طلایی‌شان را در آهنگ‌های «استیو وای» می‌جستند. پیوسته و بی‌جهت نام قهرمانشان را صدا می‌زدند. گاهی در هنگام فریادهای از ته دلشان، چشم در چشم نفرات کناری می‌دوختند و شادی‌شان را با آنها قسمت می‌کردند. بالاخره استیوی روی صحنه آمد و از همان ابتدا آن را به آتش کشید.

استیوی کم حرف بود و پرکار. اگرچه در میانه‌های اجرا شوخ طبعیش را هم به خوبی نشان داد، با آن ژست بخصوصش. از همه ما خواست بعد از رفتن به منزل برهنه شویم و جلوی آینه همان ژست را بگیریم، عکس بگیریم و برایش بفرستیم تا جایزه بگیریم. غرق می‌شد و فرو می‌رفت در آهنگ‌هایش. انگار زمان نواختن به خاطرات خوبش فکر می‌کرد. شاید به زنی که عاشقش بوده.

اما قسمت هیجان انگیز ماجرا وقتی بود که چهره‌ای آشنا روی صفحه نمایش پشت نمایان شد. جو ستریانی مکالمه از پیش ترتیب داده شده‌ای را شروع کرد و اول از همه 25 امین سالگرد تولد آلبوم افسانه‌ای استیو وای یعنی Passion and Warfare را تبریک گفت و سپس شروع به همنوازی قطعه‌ای با استیوی کرد. اما این تمام ماجرا نبود. ما بی‌صبرانه منتظر آهنگ For the Love of God بودیم که باز هم غافلگیر شدیم و این‌بار جان پتروچی سناریوی مشابهی را اجرا کرد. معلوم است چقدر این آلبوم برایش اهمیت دارد. شاید تولد خودش را در این آلبوم می‌دید.

Untitled-1

و بالاخره شنیدیم یکی از مشهورترین و بهترین سولوگیتارهای تاریخ را. داستان عشقش به خدا. همزمان کلیپ این اثر هم پخش می‌شد و ما سرگشته نمی‌دانستیم چه کنیم از خوشی! لحظه خداحافظی فرا رسیده بود و بعد از تشکر و تعارفات معمول، پیک گیتارش را به میان جمعیت پرتاب کرد و در میان بخار و دود ناپدید شد.

آن قدر غرق در احساسات خود بودیم که اصلا متوجه نشدیم گروه Unkle هم قرار است روی صحنه بیاید. نشسته بودیم و با ذوق تک تک صحنه‌ها را دوباره برای هم تعریف می‌کردیم. انگار نه انگار که همگی با هم حضور داشتیم و استیو وای در چندین متری ما ایستاده بود. از دور صدای اجراهای خوب Unkle ما را از خواب و رویاهای‌مان بیرون آورد. حالا دیگر روی چمنها دراز کشیده بودیم، نگاهمان به آسمان بود و از موسیقی لذت می‌بردیم. احساس میکردم همه بهترینشان را برای فستیوال آورده‌اند.

به خودمان که آمدیم جمعیت پراکنده شده بود. حالا فقط عیاشانی مثل ما مانده بودند که هنوز تشنه موسیقی بودند. به پیشنهاد دوست هلندی‌مان سراغ استیجی رفتیم که Moody Man قرار بود برنامه اجرا کند. اگرچه موزیسینی آمریکایی است ولی از قرار معلوم در میان اروپایی‌ها هم اسم و رسمی بهم زده است. آقای «مودی من» و دختری که همراهش بود بطری به دست طبق رسمی برای صف اول حاضرین نوشیدنی سرو می‌کردند. لحظه‌ای که به ما رسید ایستاد و خوش و بش کرد از علاقه‌اش به شخصیت جوکر (که طرح روی لباس یکی از دوستان‌مان بود) گفت. شب با ریمیکس آهنگهای سول و فانک و ترکیب آن با چاشنی الکترونیک هاوس به اتمام رسید. البته پایانی رویایی نبود اما به ‌قدر کفایت چیزهای خوب دیده و شنیده بودیم.

قسمت دوم را (اینجا) بخوانید.

آلبوم پکیج 2016 – بسته‌ی هفدهم

بردیا برجسته نژاد: نگاهی بیاندازیم به چند آلبوم دیگر منتشر شده‌ی در سال 2016.

پ.ن: در معرفی آلبومها هیچگونه ترتیبی، مخصوصا بر اساس زمان انتشار، رعایت نشده است!

The Strumbellas

The Strumbellas – Hope

«امید» عنوان سومین آلبوم گروه ایندی راک کانادایی «استرامبلاس»، محصول 2016 است. لیریکس‌های جذاب را بگذارید کنار، موسیقی خوب و قوی آنها هم به کنار، سازبندی جذاب و استفاده از ادوات گوناگون را هم فعلا در نظر نگیرید، استرامبلاس یکی از شورانگیزترین گروه‌هایی است که در این چند وقت اخیر با آنها آشنا شده‌ام. شنیدن آثارشان جان می‌دهد برای اینکه هم‌آواز با خواننده شوید، خودتان را تکان بدهید، ذوق کنید، هیجان زده شوید و با موسیقی جذاب آلترناتیو کانتری این آلبوم همراهی کنید. نتیجه آنکه: آلبوم را بشنوید، لیریکس را تا آنجا که حوصله‌اش را دارید حفظ کنید و همزمان با شنیدنش آنرا بلند بخوانید. حالتان هر جور که باشد، حتماً بهتر می‌شود.

Yngwie Malmsteen

Yngwie Malmsteen – World of Fire

«دنیای آتش گرفته» عنوان بیستمین آلبوم انفرادی گیتاریست مشهور موسیقی راک، «اینگوی ملمستین»، محصول 2016 است. او یکی از پیشروان موسیقی نئوکلیسکال متال، از برترین گیتاریستهای حال حاضر دنیا، از اساتید این ساز و یکی از گیتاریستهایی است که من آثارش را به هیچ وجه نمی‌پسندم! تکنیک و قدرت نوازندگی او جای هیچ بحثی ندارد، اما مساله این است که برای من این موضوع هم اهمیت دارد که چه آهنگی با آن تکنیک و قدرت نواخته می‌شود. موسیقی او برای من جذاب نیست، گیتارش جذاب است، اما موسیقی‌اش نه. این آلبوم هم نمی‌تواند آن چیزی باشد که باید باشد، هرچند که با توجه به نقدهای دیگران بنظر می‌رسد که این یکی از ضعیفترین آثار ملمستین تا به امروز است. نتیجه آنکه: من این آلبوم را دوست ندارم. تکلیف شما با خودتان است.

Steve Vai

Steve Vai – Modern Primitive

«انسان اولیه‌ی مدرن» عنوان نهمین آلبوم انفرادی گیتاریست مشهور موسیقی راک، شاگرد جو ستریانی، جناب «استیو وای»، محصول 2016 است. مجله‌ی معتبر «دنیای گیتار» در فهرست برترین گیتاریستهای دنیا، رتبه‌ی دهم را به وای داده است. اما برای من در نهایت او هم یک هنرمند و نوازنده‌ی چیره دست مانند ملمستین است که هنر و تکنیکش را تحسین می‌کنم، اما از شنیدن موسیقی‌اش لذت نمی‌برم. نتیجه آنکه: من این آلبوم را هم دوست ندارم. تکلیف شما همچنان با خودتان است.

Vinyl - Music from the HBO® Original Series

Vinyl – Music from the HBO® Original Series

چندین بار در خصوص سریال خوش ساخت «وینیل» صحبت کرده‌ام. سریالی که در فهرست خالقین آن دو اسم «مارتین اسکورسیزی» و «میگ جگر» درخشش ویژه‌ای داشتند. مجموعه‌ای منتشر شده که حاوی موسیقی بکار رفته در این سریال است و تصور کنید وقتی این سریال در خصوص موسیقی راک دهه 70 است، این مجموعه چه چیز هیجان انگیزی خواهد بود. متاسفانه HBO اعلام کرده که ساخت این سریال لغو شده و فصل دومی در کار نخواهد بود. اما شک نکنید که اگر این سریال را ندیده‌اید همان یک فصل هم ارزش دیدن را حتما دارد. نتیجه آنکه: سریال به کنار، موسیقی آن را دانلود کنید و از شنیدنش لذت دو جهان را ببرید.

DIIV

DIIV – Is the Is Are

آلبومی که نامش را در بالا می‌بینید و چندان قابلیت فارسی شدن ندارد، عنوان دومین آلبوم گروه راک آمریکایی «دایو» محصول 2016 است. اینکه می‌گویم 2016 منظورم این است که این آلبوم امسال منتشر شده، اما باید بدانید که پروسه ساخت و ضبط آن در سال 2013 انجام شده است که به دلایل متعددی تا به امسال انتشار آن به تاخیر افتاده است (اول آنکه چت جی‌آر وایت، خواننده گروه گرلز قرار بود با آنها همکاری کند که دستشان را توی پوست گردو گذاشت! دوم آنکه رهبر گروه، زاخاری کول اسمیت، آنقدر شدت اعتیادش زیاد شد که به کل از همه چیز وا ماند، سوم آنکه اسمیت دستگیر هم شد که معلوم نیست چه کاری کرده بود، چهارم آنکه دوین روبین پرز، گیتاریست گروه، در اینترنت اظهارنظرهای عجیب و غریبی کرده بود که جنجال ساز شد، پنجم آنکه درامر گروه، کولبی هویت، هم اعتیادش زد بالا و از گروه جدا شد). خلاصه همه چیز دست به دست هم داد تا این آلبوم با سه سال تاخیر منتشر شود. این آلبوم با وجود آنکه ترکهای شبیه هم بسیار دارد، اما جذاب و جالب است. موسیقی کرات راک و ایندی راک  و دریم پاپ تر و تمیز و مهربانی که هر سلیقه‌ای را می‌تواند راضی نگه دارد. نتیجه آنکه: بیخیال تمام مشکلاتشان، آلبومشان ارزش شنیدن را دارد.

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: