آ ل ب و م

موسیقی و دیگر هیچ

بایگانی دسته‌ها: Art Rock

آلبوم پکیج 2016 – بسته‌ی سی و سوم

بردیا برجسته نژاد: نگاهی بیاندازیم به چند آلبوم دیگر منتشر شده‌ی در سال 2016.

پ.ن: در معرفی آلبومها هیچگونه ترتیبی، مخصوصا بر اساس زمان انتشار، رعایت نشده است!

yann-tiersen

Yann Tiersen – EUSA

«ایوزا» عنوان نهمین آلبوم استودیویی هنرمند مشهور فرانسوی، «یان تیرسن»، محصول 2016 است. اکثر ما تصور می‌کنیم که او بیشتر یک آهنگساز فیلم است. پس باید این را بدانید که او در بیست سال فعالیت هنری خود تنها موسیقی سه فیلم را ساخته است. از زمان انتشار شاهکار بی‌بدیل، اولین موسیقی فیلم و موفق‌ترین اثر تاریخ فعالیتش، موسیقی فیلم آملی، پانزده سال می‌گذرد. بعد از آن هم فیلم خداحافظ لنین و در نهایت یک فیلم مستند در سال 2008. آلبوم جدید او به گمانم یکی از جذابترین آثار او تا به امروز است. اثری برای خودنمایی و دلبری سولوی پیانو، زیر انگشتان هنرمند این جانور موسیقی. عنوان آلبوم نام جزیره ای است در جنوب غربی کانال مانش، متعلق به استان برتانی فرانسه که زادگاه یان تیرسن به شمار می رود که اسامی ترکها نیز اشاره به مناطق مختلف آن دارد. نتیجه آنکه: همیشه باید از سولوی پیانو استقبال کرد.

onerepublic

OneRepublic – Oh My My

«ای وای من!» عنوان چهارمین آلبوم گروه پاپ راک آمریکایی، «وان ریپابلیک»، محصول 2016 است. تا آنجا که یادم می‌آید آنها یک گروه قابل قبول در ژانر آلترناتیو راک بودند که با وجود آنکه درجه‌ی موسیقی پاپ در آثارشان کمی از حد معمول بیشتر بود، اما می‌شد با چند آهنگی در همان حد و اندازه‌ی خودش ارتباط برقرار کرد. آلبوم جدید اما حجت را تمام کرده و نه تنها پاپ راک را در نوردیده، بلکه توجه ویژه‌ای به موسیقی الکتروپاپ هم داشته است. به گفته‌ی رایان تدر، رهبر گروه، حالا دیگر می‌توان یک آلبوم را روی یک لپتاپ جمع و جور و منتشر کرد! با این حال ساخت این اثر نزدیک به هجده ماه به طول انجامیده که این طولانی‌ترین زمانی‌ست که آنها درگیر ساخت یک اثر بوده‌اند. با تمام این اوصاف، آلبوم جدید را به زحمت به انتها رساندم! موسیقی پاپ خیلی هم خوب است! الکتروپاپ از آن هم بهتر است! اما وقتی انتظار شنیدن یک آلبوم نسبتاً آلترناتیو راک را داشته باشی و با همچین چیزی مواجه شوی، آنوقت است که تحمل یک آلبوم، آن هم با شانزده ترک و پنج بونس ترک، مجموعاً بیست و یک ترک، کار ساده‌ای نخواهد بود. نتیجه آنکه: من که آلبوم را پاک کردم!

jenny-hval

Jenny Hval – Blood Bitch

«برده‌ی خون» عنوان ششمین آلبوم هنرمند آوانگارد / آرت پاپ نروژی، «جنی وال»، محصول 2016 است. این اثر یک کانسپت آلبوم است، با داستانی تخیلی از سفر در زمان یک ومپایر به نام اورنالدو که بصورت موازی با تجربه‌ی جنی وال در برگزاری تور آلبوم قبلی‌اش همزمان شده است. وال برای فضاسازی این آلبوم از فیلمهای دهه‌ی هفتاد مرتبط با ومپایرها و همچنین برای خلق شخصیت اصلی از کاراکتر اورلاندو در کتاب «اورلاندو: یک بیوگرافی» نوشته‌ی ویرجینیا وولف الهام گرفته است. این اولین آلبومی‌ست که من از این هنرمند می‌شنوم و با آثار قبلی‌اش آشنایی ندارم. او یک شاهکار است! همین یک آلبوم کافی‌ست تا مخاطب را شیفته‌ی ذهن خلاق و در عین حال مریض خود بکند. فضاسازی این آلبوم کاملا سیاه، کاملا تیره، کاملا آرام و در عین حال کاملا وحشتناک است! نترسید! این موسیقی آزاری به کسی نمی‌رساند. یک موسیقی الکترونیکا / آرت پاپ جذاب که از المان غافلگیری به وفور در آن استفاده شده است. نتیجه آنکه: این آلبوم را باید تجربه کنید.

kt-tunstall

KT Tunstall – KIN

«خویشاوند» عنوان پنجمین آلبوم هنرمند اسکاتلندی، «کیت تانستال»، محصول 2016 است. اینکه اصلاً چرا من آلبوم او را گوش کرده‌ام که دارم در موردش با شما صحبت می‌کنم خود جای بحث دارد! پاسخش این است که نمی‌دانم! یک چیزی در ذهن من از قدیم مانده بود که فکر می‌کردم او هنرمند مقبول و خوبی در ژانر پاپ راک و آلترناتیو راک است. شک نکنید که می‌توان یکی دو آهنگ نسبتاً خوب در کل ماجرا پیدا کرد، اما یکی دو آهنگ نسبتاً قابل شنیدن، در یک آلبوم با یازده ترک خیلی کم است! او بعد از آلبوم قبلی عنوان کرده بود که قصد دارد انتشار آلبوم را کنار بگذارد و به سراغ موسیقی فیلم برود. نمی‌دانم ناراحت باشم که این کار را نکرده و هنوز آلبوم منتشر می‌کند، یا خوشحال باشم که به موسیقی فیلم رحم شده است! نتیجه آنکه: فکرش را هم نکنید!

nicolas-jaar

Nicolas Jaar – Sirens

«آژیرها» عنوان دومین آلبوم جانور عجیب موسیقی الکترونیک و اکسپریمنتال آمریکایی، «نیکولاس ژار»، محصول 2016 است. بله! درست است که نام او را زیاد شنیده‎اید، اما این تازه دومین آلبوم استودیویی این هنرمند است و اکثر آن چیزهایی که تا به امروز از او منتشر شده (دقیقاً یازده تا) EP هستند و نه آلبوم. این جوان تازه 26 ساله است، یعنی زمانی که اولین آلبومش را منتشر کرد تنها 21 سال داشت. موسیقی عجیب او صدای تفکر است! صدای تفکر قاطی شده با احساس. در آلبوم جدید که از تاریخ کشور شیلی و همچنین زندگی شخصی او الهام گرفته است، او تا حدودی فضای امبینت و داون تمپو را کنار گذشته و بیشتر به سراغ موسیقی دیپ هاوس و الکترونیک رفته است. آهنگها یکی از یکی جذابتر، عجیبتر و دوست داشتنی‌تر هستند. نتیجه آنکه: این آلبوم از آن چیزهایی‌ست که باید تجربه‌اش کنید.

Save

The Alan Parsons Project – The Sicilian Defense

The Alan Parsons Project - The Sicilian Defence

بردیا برجسته نژاد: می‌خواهم برایتان داستان جالبی در خصوص انتشار یک آلبوم را تعریف کنم. The Alan Parsons Project یکی از آن پروژه‌های تکرار نشدی موسیقی در ژانر آرت راک و پراگرسیو است. این گروه با مرکزیت دو اعجوبه به نامهای آلن پارسونز و اریک ولفسان فعالیت خود را در سال 1975 آغاز کرد با کمک و همکاری بیش از 30 هنرمند مطرح آن زمان توانست بدل به یکی از موفق‌ترین پروژه‌های دهه هفتاد و هشتاد انگلستان شود. سال 1979، پارسونز و ولفسان بعد از انتشار سه آلبوم در سه سال متوالی، برگزاری چندین تور جهانی و کنسرتهای مختلف در اطراف انگلستان، تصمیم گرفتند برای مدتی استراحت کنند. اما لیبل طرف قرارداد آنها، Arista Records، به شدت با این نظر مخالف بود و قصد داشت از در اوج بودن آنها بهترین استفاده را بکند. این شد که آریستا رکوردز تاریخ انتشار دو آلبوم بعدی گروه را مشخص کرد و این دو نفر را با زور و اجبار به استودیو فرستاد. پارسونز و ولفسان تصمیم گرفتند که هر دو آلبوم را در یک زمان تهیه کنند که نتیجه‌ی آن در مرحله‌ی اول انتشار Eve در سال 1979 شد. اما دومین آلبوم که The Sicilian Defense نام گرفت (عنوان یکی از حرکتهای بازی شطرنج) حکایت دیگری داشت.

AlanEric

The Sicilian Defense یک دهن کجی بزرگ و لجبازانه به کمپانی آریستا رکوردز بود. از این بدتر نمی‌شد! آهنگهای این آلبوم به شدت ضعیف و سطحی بودند بطوریکه که کاملا بی‌حوصلگی تعمدی از سر و روی آن می‌بارید. به گفته‌ی اعضای گروه این آلبوم بطور کامل غیر قابل شنیدن، غیر قابل تحمل و بی‌ارزش بود و نتیجه آن شد که آریستا رکوردز با عصبانیت تمام از انتشار آن خودداری کرد. هر دلیلی که داشت این آهنگها هیچوقت شنیده نشدند و طرفداران این گروه تا مدتها این آلبوم برایشان یک معمای حل نشده بود. سال 1990 بعد از گذشت 10 سال از این ماجرا The Alan Parsons Project به فعالیت خود خاتمه داد و معمای The Sicilian Defense همچنان بر سر زبانها باقی ماند.

یک دهه‌ی بعد، همزمان با بازنشر آلبوم Eve، یکی از آهنگهای The Sicilian Defense بعنوان Bonus در آن گنجانده شد. اینجا بود که اکثر طرفداران گروه با آنها هم‌عقیده شدند: این بدترین چیزی بود که ممکن بود بتوان از The Alan Parsons Project شنید! تقریباً در همان زمان بود که The Sicilian Defense در حد همان معما باقی ماند و به خاطره‌ها پیوست و دیگر در جایی اشاره‌ای به آن نشد.

the-alan-parsons-project

تمام اینها را داشته باشید تا همین یک هفته‌ی پیش که بطور غیر منتظره‌ای The Sicilian Defense بعد از گذشت 35 سال از زمان ساختش بطور رسمی منتشر شد! بعد از چند بار شنیدن آلبوم به این نتیجه خواهید رسید که این آلبوم یک فاجعه نیست، اما می‌تواند بعنوان ضعیف‌ترین اثر The Alan Parsons Project با فاصله‌ی بسیار زیاد از بقیه آثارشان در پرونده‌ی آنها ثبت شود. توصیه می‌کنم اگر کارهای قبلی این گروه را شنیده‌اید این را هم به آن اضافه کنید. اگر نه، حالا که این گروه را می‌شناسید، بروید سر وقت آلبومهای دیگر و فعلا این یکی را بیخیال شوید!

Blackfield – Welcome to My DNA

استیون ویلسون، رهبر و مغز متفکر گروه Porcupine Tree، خودش به اندازهء یک دنیا موسیقی ست. ویلسون برای من نمادی از «ذهن سوار بر ملودی» است که دنیا را از دریچه ای ویژه ای می بیند و خودش هر از گاهی جهانی خلق می کند و مخاطبینش را پشت پنجره می نشاند تا از مشاهده آن لبریز و سر مست شوند. ویلسون در کنار Porcupine Tree بصورت انفرادی هم فعالیت می کند، در کنار تیم بونس گروه بی نظیر No-Man را تشکیل می دهد، چند پروژه موسیقی با اسامی I.E.M، Bass Communion و Continuum را می اندازد و در نهایت یک گروهی را با هنرمند اسرائیلی، اویو گفن، پایه گذاری می کند که موسیقی آرت راک را به زیر سلطهء خود می کشد: Blackfield.

اما بلکفیلد را می توان بیشتر تاثیر گرفته از افکار گفن دانست تا ویلسون. بلکفیلد در دو آلبوم قبلی خود با اجرای مجدد چندین آهنگ از آلبومهای قبلی گفن این را نشان داده که تمایل ویژه ای به موسیقی آرت راک گفن دارد تا موسیقی پراگرسیو و آمبینس ویلسون. ماجرا هم از آنجا شروع شد که در سال 2000، گفن که هنوز مقیم تل آویو بود از ویلسون و Porcupine Tree دعوت می کند تا برای اجرا به اسرائیل بروند. گفن به اندازه ای شیفتهء هنر ویلسون بود که پیشنهاد همکاری و راه اندازی پروژهء جدیدی با ویلسون را مطرح کرد. هستهء اولین بلکفیلد در همان زمان شکل گرفت و با انتشار دو آلبوم در سالهای 2004 و 2007 و به پشتوانهء شهرت تاسیس کنندگان آن توانست به سرعت در بین موسیقی دوستان مطرح شود. حالا بعد از گذشت چهار سال از آلبوم Blackfield II این گروه پس فردا، 28 مارس 2011، سومین اثر استودیویی خود را با عنوان Welcome To My DNA منتشر خواهد کرد.

تفاوت بسیار بزرگی که این آلبوم با دو اثر قبلی دارد این است که تمامی آهنگ توسط اویو گفن ساخته شده و استیون ویلسون که در همان زمان مشغول تهیه آلبوم سولوی انفرادی خود و آخرین اثر پورکوپاین تری بود تنها برای ضبط آثار، در لندن و تل آویو، حاضر شده است. طرح روی جلد، مردی که روبروی پنجرهء قدی ایستاده و در مکانی فراتر از به دور دست خیره شده، توسط کارل گلاور طراحی شده است که بعنوان یکی از گزینه های طرح روی جلد آلبوم سال 2007 گروه Marillion با عنوان Somewhere Else پیشنهاد شده بود. مریلیون این طرح را رد کرد و حالا با گذشت 4 سال بلکفیلد آن را برای آلبوم جدید خود انتخاب کرده است.

آلبوم جدید بلکفیلد آن چیزی نیست که لااقل من را که این گروه را بخاطر ویلسون دوست دارم، راضی کند. با وجود آنکه آهنگها شبیه ویلسون است اما اثری از ویلسون در آنها نیست! گفن تمام تلاش خود را کرده که قالب کارهایی که قرار است در این آلبوم عرضه شود به بلکفیلد نزدیک باشد اما از نظر من چندان در این امر موفق نبوده. این آلبوم بیشتر شبیه اثر انفرادی آخر گفن، Aviv Geffen محصول 2009، است تا کارهای قبلی بلکفیلد. شما فقط گیتار و صدای ویلسون را می شنوید و نه هنر آهنگسازیش را. با وجود آنکه آهنگهای خوبی نظیر Oxygene، Zigota و DNA در این آلبوم وجود دارد (بعد از 2 بار گوش کردن اینها به نظرم آمد) اما آلبوم جدید نتوانست خاطرهء خوش دو اثر قبلی را برای من، لااقل تا این لحظه، تکرار کند. شاید باید بیشتر آهنگها را زیر و رو کنم و زود قضاوت نکنم.

مطمئنا در بخش دیدگاه ها بحث مفصلی بر سر این آلبوم خواهیم داشت.

پ.ن در نظرسنجی ای که دربارهء این آلبوم در صفحهء فیس بوک وبلاگ انجام شد 48 نفر شرکت کردند. نتیجهء نظرسنجی بدین قرار است: 8% ضعیف، 69% متوسط و 23% آلبوم را عالی توصیف کرده اند.

Norah Jones – The Fall

دیدین یه سری از هنرمندها آنچنان شخصیت و سیستم دوست داشتنی و مثبی دارن که دلتون میخواد بغلشون کنین ؟!!؟!؟!؟. نورا جونز درست از اون دست موزیسین ها هست که طنین صدا و موسیقیش چنان آرامش عجیبی بهتون میده که احساس سبکی و رهایی خاصی بهتون میده (شاید به شخصه این حس رو به جز نورا جونز فقط با کیتی ملوآ و اوا کسیدی تجربه کرده باشم. الان شخص دیگه ای یادم نمیاد!!).

نورا جونز ٣٠ ساله ، خواننده ، بازیگر ، گیتاریست ،‌ پیانیست ، آهنگ ساز و موسیقیدان برجسته آمریکایی هست (البته اصلیت این هنرمند به هند برمیگرده. شاید اسم پدرش رو شنیده باشین. راوی شانکار یکی از بزرگترین موسیقیدانان هند و نوازنده چیره دست سیتار هست) که فعالیت هنری خودش رو از سال ٢٠٠٢ با انتشار یک آلبوم بینظیر به نام Come Away With Me آغاز کرد. این آلبوم مثل بمب توی دنیای موسیقی ترکید و موفق شد بعنوان یکی از مطرحترین آلبومهای جز معاصر (Contemporary Jazz) شناخته بشه. همچنین این اثر موفق شد رتبه اول در چارتهای بیلبورد 200 ، آلبومهای جز معاصر ، صد آلبوم برتر کانادا (درسال 2002) ، آلبومهای استرالیا ، انگلستان (درسال 2003) و بیلبورد آلبومهای جز معاصر (درسال 2004) تصاحب کنه. این آلبوم با فروش 20 میلیون نسخه در سرتاسر جهان بعنوان موفق ترین آلبوم جز تاریخ موسیقی شناخته شده.

آلبوم بعدی نورا جونز به اسم Feels Like Home در سال 2004 در هفته اول به فروش یک میلیون نسخه رسید و تونست در جایگاه دومین آلبوم پرفروش سال 2004 (با فروش 10 میلیون نسخه) قرار بگیره و همچنین موفق شد در چارتهای بیلبورد 200 آمریکا و آلبومهای کانادا در جایگاه اول قرار بگیره. آلبوم سوم به اسم Not Too Late در سال 2007 منتشر شد. این آلبوم هم موفق شد جایگاه اول در چارتهای بیلبرد 200 آمریکا ، آلبومهای اروپا ، برزیل ، آرژانتین ، اتریش ، بلژیک ، دانمارک ، فنلاند ، فرانسه ، آلمان ، مجارستان ، کره جنوبی و حدود 10 کشور دیگر رو به خودش اختصاص بده.

آلبوم جدید Norah Jones به اسم The Fallدو هفته پیش منتشر شد. از دیدگاه allmusic این آلبوم بهترین اثر نورا جونز تا کنون (با امتیاز 4.5 از 5) بشمار میاد. اینبار جونز قدم به موسیقی آرت راک گذاشته و با توجه به نظراتی که تا حالا منتشر شده بنظر میرسه به خوبی از پس از تغییر ژانر بر اومده. در این آلبوم ژاکویر کینگ (تهیه کننده Tom Waits و kings of Leon) به عنوان تهیه کننده ظاهر شده و برای آهنگ سازی هم رایان آدامز (خواننده مشهور راک آمریکایی – با برایان آدامز اشتباه نگیرین) و جس هریس به جونز کمک کردن. نوازنده های گوناگون و مشهوری هم جونز رو توی این آلبوم همراهی کردن : جوی وارونکر (درامر R.E.M و Beck) ، جیمز گادسون (درامر Bill Withers) ، جیمز پویزر (کیبوردیست Al Green) ، ماکر ریبوت (گیتاریست Tom Waits و Elivs Costello) ، اسموکی هورمل (گیتاریست Johnny Cash) و پیتر آتاناسوف (گیتاریست Tito & Tarantula) . عکس کاور آلبوم هم توسط Autumn de Wilde (عکاس مشهور پرترهء موسیقیدانان) گرفته شده.

The Fall تا الان موفق شده رتبه اول در چارت آلبومهای راک آمریکا و رتبه سوم در بیلبورد 200 رو به خودش اختصاص بده. امیدوارم از شنیدنش لذت ببرین.

دانلود آلبوم The Fall از Norah Jones

پ.ن : از این لینک هم میتونین آلبوم رو از روی 5 تا سرور دیگه دانلود کنین.

Nosound – A Sense of Loss

 

اگه مشتری اون یکی وبلاگ من باشین (اینجا) حتما پستی رو که احساسم رو در مورد Nosound نوشتم رو خوندین. Nosound یکی از معدود گروه های مطرح پراگرسیو راک ایتالیا هست که توسط موجود عجیبی به اسم جانکارلو ارا (Giancarlo Erra) پایه گذاری شده. ابتدا خود Erra مسئولیت آهنگ سازی و نوازندگی تمام سازما و ضبط و تهیه کنندگی و ادیت آهنگها رو عهده دار بود، اما وقتی که آثارش به شهرت رسید لزوم چند نوازندهء تمام وقت ضروری احساس می شد، و این آغاز کار Nosound به شکل یک Band حرفه ای بود.

سبک کاری Nosound یه چیزی بین پراگرسیو راک ، امبینت و پست راک هست و به طور کاملا آشکاری از Pink Floyd و Porcupine Tree (مخصوصا No-Man) تاثیر گرفته. با وجود اینکه آثار متفرق زیادی به اسم Nosound هست اما جدی ترین اونها رو میشه Lightdark و Slow, It Goes به حساب آورد.

A Sense of Loss جدیدترین آلبوم Nosound هست که اکتبر 2009 منتشر شده. امیدوارم از شنیدنش لذت ببرین.

دانلود A Sense of Loss از Nosound

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: