آ ل ب و م

موسیقی و دیگر هیچ

بایگانی دسته‌ها: فستیوال Goldfest سال 2012

Tuborg Goldfest 2012 – Part VII

روز سوم – هفتم جولای

Within Temptation – عالی تر از فوق العاده

بردیا برجسته نژاد: می رسیم به آخرین اجرای این فستیوال و گروه هلندی Within Temptation. شاید اولین آلبومشان در سال 1997 با عنوان Enter توجه چندانی را به خود جلب نکرده باشد، اما انتشار دومین آلبوم در سال 2000 یعنی Mother Earth چنان شهرتی را برایشان رقم زد که نامشان به عنوان یکی از بهترین های موسیقی گاتیک و سیمفونیک متال ثبت شد. آخرین آلبوم آنها در سال 2011 با عنوان The Unforgiving حکایت مفصلی دارد. این اثر یک کانسپت آلبوم است، یعنی مجموعه ای با ساختار مشخص که آهنگها به ترتیب و در کنار هم یک داستان واحد را تشکیل می دهند. Within Temptation در کنار انتشار این آلبوم یک DVD حاوی چند فیلم کوتاه را نیز منتشر کرد که از کنار هم قرار دادن فیلمها، آهنگها و صد البته کتابی که آلبوم بر اساس آن نوشته شده می توان خط مشی داستان را دنبال نمود. این آلبوم با چنان استقبال و موفقیتی مواجه شد که از طرف اکثر منتقدین و نشریات موسیقی به عنوان یکی از بهترین آلبوم های سال 2011 معرفی گردید. موفقیت این آلبوم باعث شد که Within Temptation از یک گروه خوب ناگهان تبدیل به یکی از لیدرهای اکثر فستیوالهای متال شود، اتفاقی که در همین فستیوال گلدفست نیز رخ داد.

ساعت 9 شب است. ما همچنان بعد از اجرای In Flames در ردیف اول ایستاده ایم. اسکرین پشت استیج فیلم کوتاه Mother Maiden از آلبوم آخر را پخش می کند. فیلمی 4.5 دقیقه ای، سیاه و تیره با شیوهء روایت کمیک استریپ (همان چیزی که بعنوان مثال در فیلم Sin City شاهدش بودیم) که در دل خود Introی آلبوم آخر، Why Not Me‏، را نیز گنجانده است. پس از تمام شدن فیلم اعضای گروه به ترتیب روی صحنه می آیند و در انتها شارون دن ادل در میان دود و نور آبی Shot in the Dark را آغاز می کند. شارون، با آن لباس سفید، دوست داشتنی تر از همیشه بنظر می رسد. احتمالا اگر در عالم متال چیزی مثل کاپ اخلاق وجود داشت، شارون تا امروز چندتایی از آن را برده بود! آهنگ بعدی In The Middle of the Night است، یکی از بهترین های آلبوم آخر. این آهنگ می چسبد به Faster که از اسکرین پشت استیج میوزیک ویدئوی آن پخش می شود. حالا باید کمی ریتم پر از هیجان کنسرت آرام بگیرد، در نتیجه Fire and Ice به همراه یک ویدئوی زیبا اجرا می شود. بله! درست حدس زدید. یک اینترو و پشت بندش 4 آهنگ اجرا می شود که 5 ترک اول آلبوم The Unforgiving را تشکیل می دهند. اینجا به زیبایی و با رعایت همان ترتیب آهنگها و بکار بردن ویدئوهای بی نظیر، کانسپت اصلی و داستان آلبوم به حاضرین منتقل می شود.

آهنگ بعدی Ice Queen است از دومین آلبومشان، Mother Earth. قبل از شروع آهنگ شارون کمی با جمعیت برای همراهی آهنگ تمرین می کند. این یکی از همان آهنگهایی ست که باعث شهرت این گروه شد. اسکرین، آهنگ را با پخش ویدئوی آن همراهی می کند. کمی باورش سخت است، شارون که معروف بود تا همین چند سال پیش قبل از آمدن به روی صحنه خودش را می بازد و دچار اضطراب می شود، با چنین تسلط و قدرتی آهنگها را اجرا و جمعیت را اداره می کند. ویدئوی این آهنگ که سرمای کوهستان را نشان می دهد  در انتها با آتشی پوشیده می شود که آغازگر آهنگ بعدی Our Solemn Hour است. این آهنگ یک قسمت کر دارد که به شکل چند صدایی و سوپرانو اجرا می شود. همراهی جمعیت در این قسمت که زیر نور منعکس شدهء آتش به همراه شارون فریاد می زنند بی نظیر و استثنایی ست.

نوبت می رسد به Stand My Ground از آلبوم The Silent Force که با هد زدنهای شارون آغاز می شود. اینجا اتفاق بامزه ای رخ می دهد. از میان جمعیت دستی بالا می آید که یک CD و ماژیک را گرفته است. شارون دستش را دراز می کند، CD و ماژیک را می گیرد، روی زمین دو زانو می شود، CD را باز می کند و می گذارد روی پایش و همانطور که می خواند آن را امضا می کند و تحویل صاحبش می دهد! این آهنگ که تمام می شود وقت استراحت اعضای گروه می رسد که جای خالی شان با فیلم کوتاه دیگری از آلبوم آخر، Sinead، پر می شود. این فیلم هم در 4.5 دقیقه همان شیوهء کمیک استریپ را برای روایت انتخاب کرده است. اعضای گروه دوباره به روی صحنه می آید، همین آهنگ Sinead را اینبار بهمراه پخش ویدئوی آن اجرا می کنند و داستانی که در ابتدای کنسرت آغاز کرده اند را به پایان می رسانند. باور کنید با هر آهنگ جمعیت منفجر می شود! هر اجرا از قبلی بهتر و جذاب تر است. این از آن کنسرتهایی ست که آرزو می کنید هرگز تمام نشود.

آهنگ بعدی یکی از شاهکارهایشان از آلبوم The Heart of Everything است. آهنگ What Have You Done که در نسخه اصلی همراه با کیت کاپوتو (خواننده گروه Life of Agony) اجرا شده است. کاپوتو در این اجرا حضور فیزیکی ندارد، اما تصویر او را روی اسکرین می بینید و صدایش را به همراه شارون می شنوید. مردم هم خلاء کاپوتو را به بهترین شکل با فریاد آن بخشی که او می خواند پر می کنند. باز بر می گردیم سراغ آلبوم آخر و اینبار آهنگ Iron. داستانی را که برایمان تعریف می کردند با این تکهء گم شده و ویدئوی آن تکمیل می شود. سپس Angel از آلبوم The Silent Force‌، این یکی هم به همراه ویدئو اجرا می شود. آهنگ بعدی Memories از آلبوم The Silent Force است. آهنگی آرام و ملایم که صدای لطیف شارون با رقص دستانش همراه می شود و معجون زیبایی را می سازد. قبل از آنکه اعضای گروه استیج را ترک کنند سه آهنگ دیگر اجرا می شود: Hand of Sorrow و The Heart of Everything از آلبوم The Heart of Everything و Where is the Edge از آلبوم The Unforgiving.

گروه در پی تشویق بی وقفهء مردم به روی صحنه باز می گردد، Stairways to the Skies، آخرین آهنگ از آخرین آلبوم را می خواند و دوباره می رود. اما باز هم اینجا آخر کار نیست! آنها دوباره باز می گردند. شارون می گوید که آهنگ بعدی را همین امروز صبح تمرین کرده اند و آن را اکوستیک اجرا خواهند کرد. این آهنگ Say My Name است، آهنگی که جای مشخصی ندارد و نمی توانید آن را در هیچکدام از آلبوم هایشان پیدا کنید. قبل از شروع آهنگ بعدی شارون داستانی را تعریف می کند. روزی مادربزرگ شارون در پارکی قدم می زد. او مردی را دید که ناراحت و نگران روی یکی از نیمکت ها نشسته است. مادربزرگ شارون سر صحبت را با او باز می کند و متوجه می شود او اهل ترکیه است و دنبال خانه می گردد. او به آن مرد پیشنهاد می دهد که خانهء او را اجاره کند و همسایه اش شود. حالا از آن روز 30 سال می گذرد و آن مرد از آن موقع مستاجر مادربزرگ شارون و دوست خانوادگی آنهاست. شارون این داستان را با تاکید بر ملیت آقای مستاجر تعریف می کند و آهنگ بعدی، Never-Ending Story (از آلبوم Mother Earth)  را تقدیم می کند به او، که حالا و در این کنسرت در بخش VIP نشسته است. این آهنگ هم مانند Say My Name بصورت اکوستیک اجرا می شود. در انتها و بعنوان آخرین آهنگ، نوبت می رسد به آهنگی که Within Temptation تمام محبوبیت و شهرتش را مدیون آن است: Mother Earth از آلبوم Mother Earth. در میان تشویق و فریاد و شور و هیجان مردم آخرین اجرا از آخرین شب فستیوال توبورگ گلدفست به پایان می رسد.

این بهترین اجرای فستیوال است. آهنگها و ترتیب و انتخابشان، اجرا، نور و ویدئوها، شارون، اعضای گروه، همه و همه باعث شدند این فستیوال به یاد ماندنی تر از آن چیزی شود که حدسش را می زدیم. حالا دیگر از ما بپرستند بهترین اجرا کدام بود قطعا Gun N’ Roses جواب اولمان نخواهد بود. در این کنسرت Within Temptation در مدت بیش از 2 ساعت 19 آهنگ (بدون احتساب دو فیلم کوتاه 4.5 دقیقه ای) اجرا کرد: هشت آهنگ از The Unforgiving، چهار آهنگ از The Heart of Everything، سه آهنگ از Mother Earth، سه آهنگ از The Silent Force و یک آهنگ سینگل. در این کنسرت از اولین آلبوم آنها، Enter، آهنگی اجرا نشد.

و در آخر:

همه به شدت خسته هستند. تمام جمعیتی که آنجاست بیش از حد توانشان در این 3 روز نیرو مصرف کرده اند و از پاهایشان کار کشیده اند. همه آرام آرام در حال خزیدن به سمت درب خروج هستند که ناگهان از بلندگوها Welcome to the Jungle از Guns N’ Roses پخش می شود. صحنه ای که بوجود می آید باور کردنی نیست! آن جمعیت خسته حالا با جست و خیز و فریاد به رقص و پایکوبی مشغول شده اند. ما آمده ایم عقب و ایستاده ایم روی یک سکو و از بالا به جمعیت چند هزار نفری نگاه می کنیم. پشت بندش هم Paradise City پخش می شود و جمعیت هم بنظر می رسد دیگر خیال رفتن ندارند. با وجود تمام کاستی ها، حسابی و به اندازه خوش گذشت. جای همه دوستان خالی.

 

 

 

Tuborg Goldfest 2012 – Part VI

روز سوم – هفتم جولای

In Flames – یک شومن واقعی

بردیا برجسته نژاد: احتمالا اگر از شما بپرسند که شنیده شده ترین گروه این فستیوال در سایت لست اف ام کدام است، پاسختان Guns N’ Roses خواهد بود. اما جالب است که بدانید G N’ R در این سایت در حدود 85میلیون بار شنیده شده و این در حالی ست که In Flames با 110میلیون بار در این فهرست مقام اول را دارد. این را که می دانید آنها با ملودیک دث متال شروع کرده اند و حالا به چیزی شبیه پراگرسیو متال رسیده اند. اما می خواهم چیز دیگری بگویم. اولین آلبوم In Flames در سال 1994 با عنوان Lunar Strain را برای چند لحظه بگذارید کنار، بعد از آن و در سال 1995 اتفاق عجیبی رخ داد. خواننده گروه، مایکل استین، از In Flames جدا شد و به گروه Dark Tranquillity پیوست. خب این قاعدتا چیز عجیبی نیست! اما همان موقع خواننده Dark Tranquillity یعنی آندرس فریدن از آنها جدا شد و به In Flames آمد. این مبادلهء خواننده باعث شد که موسیقی هر دو گروه به شکل محسوسی رشد کند و به درجه ای برسد که حالا هر دوتای آنها جزو بهترین های این ژانر به حساب می آیند.

قصد داریم سومین روز فستیوال را از ساعت 16:30 شروع کنیم، با اجرای Skindred. اینها جزو آن دسته از گروه های عجیب و غریبی هستند که موسیقی رگه را به متال پیوند زده اند (تصور کنید باب مارلی برایتان متال بخواند!). بعد هم اجرای Dio Disciples را خواهیم داشت. گروهی که بعد از فوت رانی جیمز دیو با اضافه کردن چند خواننده مهمان به همان ترکیب باقیمانده آهنگهای این هنرمند فقید را بازخوانی می کند. اما اتفاقی که می افتد این است که برنامه ریزی امروزمان آنقدر بهم ریخته و نامنظم پیش می رود که هر دو اجرا را از دست می دهیم. و حالا ما اینجاییم و قرار است ساعت 19:15 به مدت یک ساعت میزبان In Flames باشیم.

روی استیج آن طرح مشهور In Flames، کلاغ سیاهی که دنده هایش پیداست و با پارچه ای پوشیده شده، نقش بسته است. اعضای گروه یک به یک روی استیج می آیند و اجرایشان با Cloud Connected آغاز می شود، اولین سینگل از ششمین و جنجالی ترین آلبومشان، Reroute to Remain. این آلبوم در سال 2002 مخالفتهای زیادی را از طرف هواداران به همراه داشت. تغییر سبک آشکارشان چیزی نبود که انتظارش می رفت و البته همین آلبوم باعث شد دوران فعالیت این گروه به دو دوره تقسیم شود. Cloud Connected یک شروع فوق العاده است. آندرس دیگر آن حیوان وحشی و عصبانی روی استیج نیست. آن موهای بلند بافته شده به شکل آفریقایی ها جای خودش را به موی کوتاه زیر کلاه کپ داده و با آن شلوار جین و تی شرت و اسنیکرز بیشتر به بچه های شیطان و خرابکاری می مانند که از روی بی حوصلگی ریش گذاشته اند! همین اولین آهنگ و همین هد زدنهای هماهنگ 4 نفره نشان می دهد که قرار است با اجرای هماهنگ و فوق العاده ای رو به رو شویم.

آندرس شاید دیگر وحشی نباشد، اما همچنان دیوانه است! این را از همان ابتدای اجرا می فهمید. وقتی آهنگ اول تمام می شود او خودش را معرفی می کند: «سلام! من آندرس هستم، و توی گروه فوق العاده In Flames اجرا می کنم» بعد کمی جلو می آید‏، به لبهء استیج نگاه می کند و می گوید: «من از این قسمت استیج می ترسم! اینجا محدودهء اکسل رزه! یه قلمرو ناشناخته» بعد هم کمی ادای رقص اکسل را در می آورد، با آن حرکات پا و استایلش با پایهء میکروفون. آندرس باز هم در همین ابتدای امر بیخیال نمی شود. مردم را به 4 قسمت سمت چپی ها‏، سمت راستی ها، جلویی ها و عقبی ها تقسیم می کند و بینشان مسابقه فریاد زدن می گذارد. لا به لای همین فریادها اعلام می کند که آهنگ بعدی Trigger است، دومین سینگل از همان آلبوم جنجالی Reroute to Remain. فریادها و همخوانی مردم نشان می دهد اینجا In Flames از آن چیزی که فکر می کردم محبوب تر است، مخصوصا که آندرس در این آهنگ حسابی به مردم فضا می دهد تا به جایش این آهنگ را بخوانند.

نوبت می رسد به اجرای Alias از آلبوم A Sense of Purpose. آندرس در میانهء آهنگ، آنجا که گیتار تنهاست، می آید لبهء استیج روی زمین می نشیند و مردم را به دست زدن فرا می خواند. آهنگ که به اوج بر می گردد از جایش می پرد و مردم را به فریاد زدن دعوت می کند. آندرس یک شومن درجه یک است. به زیبایی می داند که چطور مردم را با آهنگها همراه کند، طوری که همه خود را بخشی از اجرای او بدانند. او آنقدر حرفه ای ست که حتی مابین دو آهنگ، زمانی که صحبت می کند تا در اصل خودش و اعضای گروه کمی نفس بگیرند و استراحت کنند، شوخی ها و متلک هایش تبدیل به بخش مهمی از اجرایشان می شود. بگذارید یک مثال بزنم. در تمام اجراهای این فستیوال مردم فرانت استیج آن ابرهای زردرنگ به شکل دست که لوگوی فستیوال و توبورگ روی آن نقش بسته را روی استیج پرتاب می کردند و عکس العمل هر گروه نسبت به آنها متفاوت بود. اما آندرس وقتی این آهنگ تمام می شود یکی از آنها را بر می دارد و خطاب به مردم می گوید «این فکر می کنین خوبه؟‌ اینا به زور میخوان محصولشون رو با این مدل تبلیغ به شما غالب کنن. اما شما متال بازا باهوش تر از این هستین که گول آشغالایی که اینا میسازن رو بخورین!» مدل انتقاد کردن آندرس از برگزار کننده فستیوال هم مثل کارهای دیگر او استثنایی ست.

آهنگ بعدی Delight and Angers دوباره از همین آلبوم A Sense of Purpose است. اینجا بنظر می رسد درب فرانت استیج را باز کرده اند و برای پر کردن فضای خالی هر کسی را به داخل راه می دهند. جایی که ما ایستاده ایم چسبیده به نرده های فرانت استیج است، یکی از بهترین جاها. برای همین طمع نمی کنیم و سر جایمان می ایستیم. بالاخره وقت یکی از آهنگهای آخرین آلبومشان، Fear is the Weakness، آلبوم Sounds of a Playground Fading محصول 2011 می شود. اینجاست که اتفاق هیجان انگیزی رخ می دهد. قبل از آنکه آهنگ شروع شود آندرس می آید جلوی استیج، به مردم ردیف اول اشاره می کند و می گوید: «یه دوربین میخوام… این نه! این که مال دههء 30 هست! … آره این یکی خوبه، کار با اینو بلدم» از بین دستهایی که دوربین ها را روی هوا گرفته اند آن یکی که مد نظرش است را می گیرد، رو به مردم می ایستد و فیلم می گیرد «خب… حالا به من بگین ما کدوم گوری هستیم؟» از آنجایی که مردم ترکیه چندان میانه خوبی با زبان انگلیسی ندارند همگی فریاد می زنند «هیییییییییی!» آندرس جواب می دهد: «ما جایی که اسمش هیییییی باشه نیستیم! ما الان کدوم گوری هستیم؟» تازه مردم متوجه سئوال می شوند و در مقابل دوربینی که در دست آندرس است فریاد می زنند «استانبول». آندرس خطاب به صاحب دوربین می گوید «من دوربین رو این بالا نگه می دارم. تو فردا فیلمش رو میفرستی یوتیوب. باید به همه دنیا نشون بدیم اینجا چه خبر بوده» دوربین را می دهد دست یکی از عوامل پشت صحنه، او هم روی استیج و لا به لای اعضای گروه می چرخد و از همه فیلم می گیرد (این فیلم را اینجا ببینید)

برمی گردیم به سال 2000، آلبوم Clayman و آهنگ Only for the Weak. اما شروع شدن این آهنگ هم خودش حکایتی دارد. آندرس ابتدا از جمعیت راستی ها می خواهد که بپرند، بعد هم چپی ها و سپس وسطی ها. او با تاسف فرمان ایست می دهد و حاضرین و نحوه پریدن و عدم هماهنگی شان را مسخره می کند. می گوید «اینطوری نمیشه. شما به الگو نیاز دارین» بعد به یکی از آنهایی که ردیف اول فرانت استیج هستند اشاره می کند و می گوید «تو بپر! همه با ریتم این بپرین» چند ثانیه می گذرد، آهنگ شروع می شود و به فرمان آندرس فریاد JUMP مردم به آسمان می رود. دوباره سری می زنیم به آلبوم A Sense of Purpose و آهنگ The Mirror’s truth. آهنگ بعدی Where the Dead Ships Dwell از آخرین آلبوم Sounds of a Playground Fading است که سپس با Deliver Us از همین آلبوم همراه می شود. حالا وقت آن می رسد که آندرس اعضای گروه را معرفی می کند: «بیورن گلوت گیتاریست لعنتی، بهترین درامر دنیا دنیل سنسون، گیتاریستی که تمام مدت دماغش رو پاک می کنه نیکلاس انجلین و بیسیستی که آرزو داشت تام جونز باشه، پیتر آیورز»

حالا وقت The Quiet Place از آلبوم Soundtrack to Your Escape است. همان اوایل آهنگ آندرس به یک نفر در میان جمعیت اشاره می کند، ناگهان یک آیفون از آن وسط به هوا پرتاب می شود و آندرس آن را می قاپد، دو سه تا عکس می گیرد و دوباره پرتابش می کند لای جمعیت! تا می آید شروع به خواندن کند خنده اش می گیرد و یک خط آهنگ را از دست می دهد، اما آنقدر فریادها و همخوانی مردم بلند است که اختلالی در اجرا ایجاد نمی شود. آخرین آهنگ Take This Life از آلبوم Come Clarity است. این اختتام باشکوهی برای یک کنسرت فوق العاده است. از آن جهت که هم جزو آثار معروف این گروه به حساب می آید که همه لیریکسش را فریاد می زنند، دوم آنکه آفتاب پایین رفته و هوا کمی خنکه شده و سوم اینکه آنهایی که فقط می خواستند آخرین اجرای فستیوال را ببینند هم به محوطه آمده اند و تقریبا تمام فضا پر شده است.

In Flames در این کنسرت 11 آهنگ اجرا کرد: سه آهنگ از A Sense of Purpose، سه آهنگ از Sound of a Playground Fading، دو آهنگ از Reroute to Remain، و از هر کدام از آلبومهای Clayman، Come Clarity و Soundtrack to Your Escape یک آهنگ. در این کنسرت از 5 آلبوم اول گروه آهنگی اجرا نمی شود.

کمی باید استراحت کنیم. فقط یک اجرا باقی مانده است. از جایمان تکان نمی خوریم! همانجا می نشینیم روی زمین تا برای اجرای Within Temptation ردیف اول را از دست ندهیم.

 

 

 

Tuborg Goldfest 2012 – Part V

روز دوم – ششم جولای

Guns N’ Roses – یک رو کم کنی بی نظیر

بردیا برجسته نژاد: اکسل رز همیشه جاه طلب بوده. چه آن زمانی که به همراه اسلش در سن 23 سالگی یکی از مشهورترین گروه های تاریخ موسیقی، Guns N’ Roses،‌ را تاسیس کرد و چه حالا که در 50 سالگی بعنوان تنها عضو باقیمانده از ترکیب اولیه گروه در آن حضور دارد. فروش نجومی آلبومهایشان در اواخر دهه 80 و دهه 90 چنان غولی از آنها ساخت که نظیرش را کمتر می توان در موسیقی هارد راک یافت (تنها آلبوم Use Your Illusion II توانست در سرتاسر دنیا بیش از 35میلیون نسخه فروش داشته باشد). این گروه دو چهرهء یا بهتر است بگوییم دو ستاره را به دنیای موسیقی معرفی کرد: اکسل رز و اسلش. ترکیب دو نفرهء آنها در ساخت آهنگها و اجرای کم نظیرشان بر روی استیج معجونی را خلق کرده بود که آنها جدایی ناپذیر و مکمل یکدیگر بنظر می رسیدند. اما آنطور که بعدها مشخص شد مشکلات و مسائل بین این دو نفر عمیق تر و سنگین تر از آن چیزی بود که کسی بتواند حدس بزند. اسلش بعد از انتشار پنجمین آلبوم گروه (The Spaghetti Incident? – 1993) عنوان کرد که کار بر روی آلبوم جدیدی که اکثر آهنگهای آن را اکسل رز ساخته آغاز شده است. چند روز بعد اکسل رز گفت که کار روی آلبوم جدیدی را آغاز کرده اند که تمامی آهنگها را اسلش ساخته و او نقش چندانی در آن نداشته است. این اولین نشانه های جدی اختلاف نظر بین این دو هنرمند بود که در نهایت منجر به جدایی اسلش از Guns N’ Roses در سال 96 شد، به شکلی که اگر از آن روز به بعد هر کس جلوی اکسل اسمی از اسلش می آورد ممکن بود به قتل برسد! پس از اسلش باقی اعضای گروه یا اخراج شدند و یا استعفا دادند و نتیجه آن شد که چندین و چند عضو جدید آمدند و رفتند، و در نهایت Guns N’ Roses وارد یک خواب طولانی مدت شد.

حالا این گروه ترکیب جدید و منحصر به فرد خود را ساخته است. گروهی که حالا از آن اعضای قدیمی تنها دیزی رید را پشت کیبورد و در کنار اکسل رز دارد. آنها با این ترکیب جدید در سال 2008، به فاصله 15 سال از آلبوم قبلی، آلبوم آخر خود با نام Chinese Democracy را منتشر کردند. اثری که از همان سال 94 زمزمهء ساخت و تهیه اش به گوش می رسید. حالا ما اینجا هستیم! مقابل استیجی که قرار است تا لحظاتی دیگر یکی از اسطوره های دوران نوجوانی مان به روی صحنه بیاید. ما در فشار جمعیت چند قدمی با نرده های مابین فرانت استیج و فضای اصلی فاصله داریم. اما از شانس مان، یکی از سرعت گیرهای کف پارک درست زیر پای ماست و با ایستادن روی آن می توانیم استیج را به راحتی ببینیم.

استیج را تقریبا در سه طبقه ساخته اند. جای درامز روی طبقه سوم است و دو طرف طبقهء دوم جای کیبوردها. این گروه حالا یک ترکیب 8 نفره دارد: اکسل رز به عنوان رهبر گروه، دیزی رید و کریس پیتمن نوازندگان کیبورد، فرانک فرر پشت درامز، تامی استینسون بیس گیتار به دست و ریچارد فورتس، ران بامبل فوت تال و دی جی آشبا هم سوار بر گیتار. وقتی که چراغها روشن می شود و عنوان G N’ R روی اسکرین ها نقش می بندد، دی جی آشبا روی سکوی پشت طبقه سوم ایستاده است، بالاترین نقطه ای روی استیج، و ابتدای آهنگ Chinese Democracy را می نوازد و چند لحظه بعد باقی اعضای گروه و اکسل رز با چند انفجار نور و آتش روی صحنه می آیند و کنسرت آغاز می شود. اکسل رز با کت چرمی مشکی و کلاه سفید درست مانند یک کابوی با میکروفون روی استیج می تازد و مغرورانه آهنگی را می خواند که عنوان آلبومی بدون حضور اسلش را دارد. جمعیت مانند ذراتی که به آنها نیرو وارد شده بالا و پایین می پرند و انفجار نهایی زمانی رخ می دهد که آهنگ دوم، Welcome to the Jungle، شروع می شود. این اولین آهنگ از اولین آلبوم آنها، Appetite for Destruction، است. همان آهنگی که سرآغاز شهرتشان بود. بعد از آن It’s So Easy از همین آلبوم. آهنگ بعدی Mr. Brownstone باز هم از همین آلبوم. آهنگهای خوبی که هیچکدام جزو سینگلها و آثار مشهورشان نیستند. آهنگ بعدی Sorry از آلبوم آخر است و بعدی Rocket Queen از آلبوم اول. عجیب اینجاست که تا این لحظه فقط از آلبوم اول و آلبوم آخر آهنگ انتخاب کرده اند. عجیب بودن این را بگذارید کنار، چیز دیگر باعث حیرت من شده است.

حالا Guns N’ Roses چهرهء مشهور خود، اسلش، را به همراه ندارد. اما شما اینجا و در ترکیب تازهء گروه با سه سولوئیست، سه گیتاریست هیولا طرف هستید که هر کدام به تنهایی می توانند اسلش را در جیبشان بگذارند! دی جی آشبا 40 ساله، بامبل فوت 42 ساله و ریچارد فورتس 45 ساله. آنها حیرت انگیزند! هر سه نفر سولوها را به یکدیگر پاس می دهند و چنان ماهرانه آهنگها را اجرا می کنند که تنها چیزی که به ذهنتان خطور می کند این است: «این یک دهن کجی به اسلش و دار و دسته اش است!» اولین نمود این دهن کجی زمانی به چشم می آید که هفتمین آهنگ اجرا می شود، یکی از سینگل های مشهورشان از آلبوم Use Your Illusion II یعنی Estranged. این از آن آهنگهایی ست که همه سولوی آن را مو به مو از حفظ اند، اما آن چیزی که دی جی آشبا می زند تفاوت آشکاری با اجرای اسلش دارد! نه اینکه با آن غریبه باشیم، اما نحوهء پردازش و اجرا چیزی ست که نتیجه با آن چیزی که از اسلش به یاد داریم کاملا متفاوت است. آهنگ بعدی، Better، یکی از بهترینهای آلبوم آخرشان است که با وجود آنکه کمی ساختارش با آن چیزی که از این گروه می شناسیم متفاوت است، اما به زیبایی هر چه تمام تر اجرا می شود.

حالا وقت استراحت است. این اتفاق همیشه در کنسرتهای این گروه به دفعات رخ می دهد. شما حتی در میان یک آهنگ برای چند لحظه اکسل را می بینید که از صحنه خارج می شود و دوباره باز می گردد. اینکه می رود آن پشت و چه کاری می کند را نمی دانم. فقط این را می دانم که حتی اجراهای 20 سال پیششان را که می دیدم، اکسل مدام به پشت صحنه سر می زد. حالا اما وقت استراحت رسمی فرا رسیده که ریچارد فورتس آهنگی به اسم Black light Jesus of Transylvania را سولو می نوازد. آهنگ بعدی Live and Let Die ، یکی از سینگل های آلبوم Use Your Illusion I که در اصل آهنگی از Paul McCartney & Wings است، شور و هیجان دوباره ای را ایجاد می کند. فریادهای یک نفس اکسل آمادگی او را در حدی که اصلا انتظارش را نداشتم نشان می دهد. اما آهنگ بعدی ویران کننده است! This I Love را پشت پیانو نشسته و چنان با تسلط بر روی صدا و حنجره اش اجرا می کند که برایم باور کردنی نیست. اصلا باور کنید که اکسل رز امشب باور نکردنی ست!

نوبت می رسد به Shackler’s Revenge، آهنگی پر سر و صدا و هیاهو از آلبوم آخر. آهنگ بعدی، Used to Love Her، تنها آهنگی ست که در این کنسرت از آلبوم G N’ R Lies اجرا می شود (بله! از Patience خبری نیست). و حالا نوبت می رسد به یک استراحت طولانی. اکسل به پشت صحنه می رود و قبل از رفتنش تامی استینسون، بیسیست گروه، را برای اجرای آهنگ بعدی معرفی می کند. آهنگی ساختهء استینسون برای پروژهء انفرادی اش که خودش پشت میکروفون می ایستد و می خواند. بعد از آن دیزی رید از طبقه دوم پایین می آید و پشت پیانو می نشیند و سولویی از آهنگ Baba O› Riley گروه The Who را می نوازد. بالاخره بعد از 10 دقیقه اکسل رز باز می گردد و Street of Dreams از Chinese Democracy را اجرا می کنند و البته دیزی رید همچنان پشت پیانو نشسته است. فریادهایی که اکسل در این آهنگ می زند ارزش 10 دقیقه غیبتش را دارد. و حالا بالاخره می رسیم به آن نقطه از کنسرت که اجرای تک تک سینگلهای مشهور گروه پشت سر هم آغاز می شود.

You Could Be Mine فراتر از تصور است. اکسل چنان جست و خیزی می کند که انگار تازه نمایش آغاز شده. فریادهای Street of Dreams و پریدنهای You Could Be Mine دوباره اکسل را برای استراحت با خودشان می برند و نوبت به دی جی آشبا می رسد و سولوی معروفش، Ballad of Death. اجرای او هم مانند سولوی ریچارد فورتس این نکته را تائید می کند که ما با چند گیتاریست وحشی طرف هستیم که شاید استایل خاص و کلاه و موهای اسلش را نداشته باشند، اما در نوازندگی او را جا می گذارند. انتهای سولوی آشبا وصل می شود به ابتدای Sweet Child O’ Mine و اکسل دوباره به روی صحنه می آید. اصولا هر باری که اکسل می رود این احتمال وجود دارد که او را با لباس جدیدی ببینید. اما اینجا از دامن و شورت و پیراهن توری خبری نیست. اکسل حالا در 50 سالگی شاید چندان دوست نداشته باشد لباسهای عجیب و غریب سابقش را بپوشد. هر بار که می رود باز می گردد، کت و کلاهش را عوض کرده، اما استایل کابویی خود را حفظ کرده است. حالا وقت آن می رسد که بقیه اعضای گروه استراحت کنند و اکسل برای لحظه ای روی صحنه باشد و پشت پیانو بنشیند.

اول فکر می کنیم که اشتباه می شنویم. اما وقتی خودش شروع به خواندن می کند، تمام جمعیت یک نفس با او همراه می شوند: We Don’t Need No Education! . بله! ما داریم Another Brick in the Wall Part II از Pink Floyd را با اجرای سولوی پیانوی اکسل رز می شنویم. اکسل همانطور پشت پیانو جا خوش کرده است.  Goodbye Yellow Brick Road و Someone Saved My Life Tonight از التون جان را می نوازد و همینطوری پیش می رود تا می چسباندش به ابتدای November Rain. این آهنگ که تقریبا مشهورترین آهنگ این گروه است برای دیوانه شدن کافی ست! November Rain به میانه می رسد، همانجایی که در کلیپش اسلش می رود روی پیانو می ایستد. صحنه را تجسم کنید: اکسل رز در مرکز صحنه روی طبقه اول و پشت پیانو نشسته است. بالا سر او درامر در طبقه سوم قرار دارد. دو طرف درامر و یک طبقه پایین تر کیبوردیست ها ایستاده اند. بامبل فوت ایستاده پشت پیانو، آشبا و فورتس هم ایستاده اند انتهای دو سمت استیج. اکسل تکنوازی پیانو را که شروع می کند، بامبل فوت می آید جلوی پیانو و روی یک سکو می ایستد، انفجار و آتش صحنه را در بر می گیرد، آشبا و فورتس از دو طرف و بصورت قرینه می دوند به سمت طبقه سوم، جلوی درامز و رو در روی هم. در میان آن آتش و هیاهو بامبل فوت سولوی مشهور این آهنگ را می نوازد و یکی از خاطره انگیز ترین لحظات این فستیوال رقم می خورد (عکس را ببینید) همه چیز فراتر از آن است که توصیف شود.

حالا نوبت هنرنمایی سومین سولوئیست گروه، بامبل فوت، است. او آهنگ Glad to be Here از پروژه انفرادی خودش را می زند و خود نیز پشت میکروفون می ایستد و می خواند. آهنگ که تمام می شود، بامبل فوت به تنهایی می ایستد روی استیج، شروع می کند Don’t Cry را سولو با گیتار الکتریک زدن و با حرکت دست و سر به مردم می فهماند که آهنگ را بخوانند. چند لحظه بعد اکسل به روی صحنه می آید و تا اواسط آهنگ و تا قبل از زمان به اوج رسیدن را دو نفری اجرا می کنند. اکسل دوباره برای چند لحظه می رود و کت و کلاه سفیدش را با یک کت و کلاه سیاه رنگ عوض می کند که نوبت می رسد به Civil War. باورم نمی شود که این آهنگ قرار است بصورت کامل اجرا شود (این تنها آهنگی ست که در مدت زمان 7 دقیقه ای آن دستم بالاست و کل آن را فیلم می گیرم!)

Knockin’ On Heaven’s Door را دیگر کسی به باب دیلن نمی شناسد. اجرای کاور این آهنگ توسط گانز ان رزز آنقدر معروف و زیباست که شاید کمتر کسی حتی از کاور بودن آن مطلع باشد. این آهنگ همان کاربرد همیشگی را در اجراهای اکسل دارد. او مدام با مردم حرف می زند، اعضای گروه را معرفی می کند و لا به لای حرفهایش یک Knock knock knockin’ on heaven’s door می گوید و دوباره صحبتهایش را از سر می گیرد. اجرای این آهنگ بیشتر از 10 دقیقه طول می کشد و بعد از آن نوبت می رسد که Nightrain که یکی از بهترین های اولین آلبوم گروه است. آهنگی سریع و پر از هیجان که نشان از توان بالای گروهی ست که بعد از 2.5 ساعت اجرا همچنان سرحال و قوی روی استیج بالا و پایین می پرد. و در انتها Paradise City اجرا می شود، با انفجار خرده کاغذهای قرمز رنگ در تمامی فضای کنسرت.

Guns N’ Roses در 2 ساعت و 40 دقیقه اجرا 28 آهنگ (بدون در نظر گرفتن 3 تا Jam) اجرا می کند: هفت آهنگ از Appetite for Destruction / شش آهنگ از Chinese Democracy / چهار آهنگ از Use Your Illusion II / سه آهنگ از Use Your Illusion I / یک آهنگ از G N’ R Lies / سه آهنگ کاور (بامبل فوت، تامی استینسون و پینک فلوید) / چهار اجرای سولو (اکسل رز، دیزی رید، دی جی آشبا و فورتس). Guns N’ Roses فراتر از تصورمان، قوی و عالی روی صحنه ظاهر می شود و نشان می دهد که نه اسلش و نه هیچ کدام از اعضای سابق گروه، نمی توانند مانع رهبری به نام اکسل رز باشند.

جسممان خسته است اما روحمان به پرواز در آمده است. می رویم تا برای فردا، شب آخر فستیوال، کمی استراحت کنیم.

Tuborg Goldfest 2012 – Part IV

روز دوم – ششم جولای

Apocalyptica – فنلاندی های حیرت انگیز

بردیا برجسته نژاد: نشسته ایم کنار محوطه و زیر سایه تا کمی استراحت کنیم. بخاطر انصراف Godsmack از حضور در روز دوم فستیوال برنامهء زمان بندی کاملا بهم خورده است. برای همین هر لحظه ممکن است با شروع برنامه غافلگیر شویم. همانطور که دراز کشیده ایم روی چمن، صدای فریاد مردم و دویدنشان به سمت استیج نوید این را می دهد که Apocalyptica روی صحنه آمده است.

نظیر آپوکالیپتیکا را نمی توان در موسیقی یافت. تصور کنید شما با یک نوع موسیقی متال طرف هستید که هیچ نوع گیتاری در آن حضور ندارد. از بیس گیتار و ریتم گیتار و لید گیتار و هیچ گونه گیتار دیگری در آن خبری نیست. شما با سه نابغه طرفید که همه کار را با ویالن سل های خود انجام می دهند. ترکیبی حیرت انگیز و باورنکردنی از سازی که چندان در موسیقی متال محبوبیت ندارد و حالا اینجا دیوانه وار جنگی بین آرشه و سیمها در می گیرد.

آپوکالیپتیکا در اصل پروژه ای بود برای ادای احترام به متالیکا. چهار فارغ التحصیل نوازندگی ویالن سل از آکادمی موسیقی سیبلیوس در هلسینکی فنلاند تصمیم گرفتند که آلبومی از کارهای متالیکا آن هم فقط با نواختن چهار ویالن سل منتشر کنند. آلبومی که همین نام را گرفت و در سال 1996 منتشر شد: Plays Metallica by Four Cellos. همین حرکت باعث شهرت فراوان آنها در بین طرفداران متالیکا (که در آن زمان تقریبا تمام مخاطبین موسیقی متال را شامل می شد!) و در کنارش طرفداران موسیقی کلاسیک شد. حالا از آن موقع آنها شش آلبوم دیگر منتشر کرده اند، با گروه ها و هنرمندان مختلفی همکاری داشته اند و طرفداران اختصاصی خود را یافته اند.

روی زمین پهن شده ایم که با داد و هوار مردم از جا می پریم و به سمت استیج می دویم. آپوکالیپتیکا، حالا با ترکیب ثابت خود، سه نوازنده ویالن سل و یک درامر، آنجا ایستاده و خیره به مردم، اجرایش را با انفجار یکی از بهترین آهنگهای آلبوم آخر محصول سال 2010 یعنی 2010 (اولین 2010 سال انتشار آلبوم و دومی اسم آهنگ است!) آغاز می کند. از همین ابتدا گرمای هوا و فشار جمعیت را فراموش می کنیم و ما هم دیوانه می شویم. تاپینن، لوتجون و کیویلاکسو، سه جانوری که ویالن سل به دست روی صحنه جست و خیز می کنند و برخلاف آن تصویری که همیشه از چلوئیست ها در ذهنمان داریم (که نشسته اند روی یک صندلی و کاملا مودب و موقر ساز می زنند) با سازهایشان تاب می خورند و گوشهایمان را به مبارزه دعوت می کنند. 2010 نه بصورت کامل، بلکه فقط قسمتی از آن به عنوان Intro اجرا می شود.

اولین آهنگ Grace است، یکی از آهنگهای درخشان آلبوم Worlds Collide محصول 2007. در نسخه اصلی گیتاریست مشهور ژاپنی، تومویاسو هوته ای، بعنوان نوازنده مهمان حضور داشته که اینجا خلا حضور گیتار با صدای از پیش ضبط شده پر می شود و البته قسمتهایی از آهنگ را نیز حذف می کنند. و حالا وقت آن است که آپوکالیپتیکا مردم را دیوانه کند! اجرای کاور Master of Puppets از متالیکا و پشت بند آن Seek And Destroy، اما اینبار تنها با سه ویالن سل. آنها روی استیج بالا و پایین می پرند و مردم را به همخوانی دعوت می کنند. مردم هم که تک تک آهنگهای متالیکا را حفظ اند، لیریکس را فریاد می زنند و به خواستهء آپوکالیپتیکا دیوانه می شوند. Seek and Destroy پیش از این در آلبومهای آنها منتشر نشده. آنها سال گذشته بمناسبت 30 ساله شدن متالیکا این آهنگ (به همراه One و No leaf Clover) را به همراه خود متالیکا اجرا کردند.

آهنگ بعدی Not Strong Enough آهنگی فوق العاده از آلبوم آخر است. در ورژن اصلی برنت اسمیت از Shinedown بعنوان خواننده مهمان حضور دارد، اما اینجا تیپ جانسون خواننده سابق گروه Leningrad Cowboys روی صحنه می رود (البته من چند اجرای زندهء دیگری از این آهنگ دیده ام که در تمامی آنها همین جانسون حضور دارد و البته به هیچ وجه صدایش به پای صدای اسمیت نمی رسد). سپس Inquisition Symphony اجرا می شود، کاوری از گروه مشهور Sepultura. سپس I Don’t Care از آلبوم Worlds Collide، که البته باز هم بجای آدام گانتیر خواننده گروه Three Days Grace همان تیپ جانسون روی استیج می آید. این آهنگ و مخصوصا قسمت کر آن (I Don’t Care) با استقبال و همراهی شدید حاضرین همراه می شود. انگار تمامی آنهایی که آنجا آمده اند واقعا بیخیالی را انتخاب کرده اند که حالا آنجا، در آن گرما و جمعیت، ایستاده اند. انگار آنها با انتخاب این نوع موسیقی بیخیال هر چیز تعریف شده برای عامهء مردم شده اند. حسن ختام برنامهء آنها اجرای آهنگ Hall of the Mountain King، ساختهء آهنگساز مشهور نروژی قرن نوزدهم ، ادوارد گریگ، است.

آپوکالیپتیکا در مجموعه هشت آهنگ اجرا می کند. در این کنسرت از دو آلبوم Apocalyptica و Reflections آهنگی اجرا نمی شود. ما می رویم که یک استراحت طولانی داشته باشیم تا بعد از اجرای خواننده ترک، Sebnem Ferrah، به استقبال لیدر اصلی فستیوال یعنی Guns N’ Roses برویم.

 

 

 

Tuborg Goldfest 2012 – Part III

روز دوم – ششم جولای

Lacuna Coil  – یک نارضایتی بزرگ

بردیا برجسته نژاد: یکی از ذوق بر انگیز ترین دلایل رفتنم به فستیوال امسال حضور Lacuna Coil در ترکیب گروه های اجرا کننده بود. این گروه گاتیک متال ایتالیایی به اعتقاد من یکی از جذاب ترین گروه های این ژانر به شمار می رود که با استفاده از لطافت صدای زنانه (کریستینا اسکابیا) و خشونت صدای مردانه (آندرا فرو) به نوعی هارمونی زیبا و استثنایی در آهنگهایش رسیده که در حد کفایت هیجان انگیز و دوست داشتنی ست. ششمین و آخرین آلبوم آنها با عنوان Dark Adrenaline محصول سال 2012 است. تقریبا آنها تنها گروه حاضر در این فستیوال اند که همین امسال آلبوم منتشر کرده اند. آلبوم آخرشان، به همان زیبایی آثار قبلی، توانست نظر مثبت منتقدین را به خود جلب کند. یکی از دلایل عمدهء تکرار موفقیت شان بعد از انتشار هر آلبوم، ثابت ماندن ترکیب اعضای گروه از همان ابتدا تا کنون است. Lacuna Coil در سال 1999 اولین آلبومش با نام In a Reverie را منتشر کرد و حالا پس از گذشت 13 سال و انتشار شش آلبوم همچنان همان ترکیب شش نفرهء خود را حفظ کرده است. برگردیم سراغ اصل ماجرا و اینکه این اولین اجرای این گروه در ترکیه است.

اولین ضربه ناجوانمردانه را وقتی خوردم که برنامه زمان بندی فستیوال منتشر شد (این برنامه معمولا دو سه هفته قبل از شروع کنسرت منتشر می شود): اجرا ساعت 15:15، توی آن گرما و آفتاب و رطوبت، و فقط 45 دقیقه! اینطور که بنظر می رسد این گروه آن اندازه که لیاقتش را دارد نتوانسته نظر برگزار کنندگان فستیوال را به خود جلب کند. و این چنین می شود که سرنوشت اجرایش، حتی نزدیک به لیدرها هم نه، بلکه در مقدمهء فستیوال رقم می خورد. حالا ما در محوطه منتظر ایستاده ایم تا آنها روی صحنه بیایند. مدت کمی از 16:30 گذشته که اگر یادتان باشد دلیل این تاخیر هم لغو شدن اجرای Godsmack است. آنها، Lacuna Coil، سر تا پا مشکی، روی صحنه می آیند و I Don’t Believe in Tomorrow آغاز می شود. اسکابیا و فرو، دو خواننده گروه، با شور و هیجان روی صحنه بالا و پایین می پرند و این آهنگ، که یکی از بهترین های آخرین آلبومشان است، را با حرارت اجرا می کنند. اما یک چیزی کم است! یکی چیزی که نمی دانیم چیست. یک جای صدا مشکل دارد، بیس بیش از اندازه زیاد است و یا شاید مشکل دیگری دارد. صدای بیس آزار دهنده است و این را اضافه کنید به پایین بودن صدای میکروفون خواننده ها، مخصوصا فرو. انگار اصلا فراموش کرده اند آندرا فرو هم این وسط خواننده است! هر بار که نوبت خواندنش می شود یکی دو جملهء اول نشنیده باقی می ماند تا صدای میکروفون کمی بالا بیاید. یعنی حتی معلوم نیست که کسی لاین مربوط به فرو را دست کاری می کند یا او توانایی درست خواندن را ندارد! اینقدر این مسئله برایم آزاردهنده است که حتی نمی توانم از آهنگ دوم، I Won’t Tell You، که برایم عزیزترین آهنگ این گروه است، لذت کافی را ببرم.

Kill The Light را می خوانند، همچنان مشکل سر جای خودش باقی ست. Fragile را می خوانند، هنوز چیزی درست نشده است. Heaven’s a Lie را با همخوانی مردم اجرا می کنند، باز هم صدا مشکل دارد. چرا؟ چه اتفاقی افتاده؟ با تماشای ویدئوهای قبلیشان این نکته رامی توان فهمید که آنها چندان گروه حیرت انگیزی روی صحنه نیستند، اما این ایراد خیلی مسخره تر از آن است که هنوز متوجه اش نشده باشند. فرو که سر جایش ایستاده و بالا و پایین می پرد. اسکابیا که در آن لباس یک دست مشکی جذاب و زیبا و وحشی و فوق العاده است. موتزاتی که بنظر نمی رسد پشت درامز مشکلی داشته باشد. میلیوره و بیاتزی هم که با شور و هیجان گیتارهایشان را به گریه انداخته اند. صبر کنید! زلاتی کجاست؟!؟ چرا بیسیست گروه روی استیج نیست؟ اصلا چرا کسی بیس نمی زند؟ پس صدای بیس از کجا می آید؟ اینجاست که ریشهء مشکل پیدا می شود. زلاتی، بیسیست گروه، به هر دلیلی روی صحنه حاضر نیست. زلاتی در بعضی از قسمتها  مسئولیت نواختن کیبورد را هم بر عهده دارد. پس اینجا از ما با صدای ضبط شدهء بیس و کیبورد پذیرایی می شود، که به بدترین شکل ممکن روی صدای اجرای زنده قرار گرفته است.

Lacuna Coil در کل 8 آهنگ اجرا می کند. آهنگهای I Don’t Believe in Tomorrow، Kill the Light و Trip the Darkness از Dark Adrenaline. آهنگهای Fragile و Our Truth از Karmacode. آهنگهای I Won’t Tell You  و Spellbound از Shallow Life و Heaven’s a Lie از Comalies. در این کنسرت از دو آلبوم اولشان (In A Reverie و Unleashed Memories) آهنگی اجرا نمی کنند. یعنی حتی تعداد آهنگهای مشهوری که اجرا نمی شود از تعداد کل آهنگهای اجرا شده بیشتر است. چه فایده که آهنگها و خواننده ها و نوازنده ها عالی باشند؟ نه تنها نتیجه روی صحنه به هیچ وجه راضی کننده از آب در نیامده، بلکه حتی به گمانم کاملا هم در گل گیر کرده است.

دلشکسته و ناراحت می رویم کمی استراحت کنیم، تا اجرای بعدی، Apocalyptica.

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: