آ ل ب و م

موسیقی و دیگر هیچ

بایگانی دسته‌ها: بهترینهای 2015 از نگاه دوستان

بهترین‌های 2015 – رضا اموری

بردیا برجسته نژاد: امسال وبلاگ «آل‌ب‌و‌م» با دو پدیده‌ی تازه همراه بود که هر دو ریشه در برنامه‌ی ارتباطی تلگرام داشت. ابتدا گروه و سپس کانال Album Now. کانال که حکایت خود را دارد، اما در گروه تلگرام بصورت هفتگی ژانرها و موضوعات گوناگون به طور دسته جمعی مورد بررسی قرار می‌گیرد و دور هم خوش می‌شنویم و خوش می‌گذرد. در طول این مدت چهار دوست عزیز بنده را در مدیریت، انتخاب موضوعات، پیشبرد بحث‌ها و کنترل گروه یاری کرده‌اند که بدون کمکشان تداوم بقای گروه ممکن نبود. از این چهار نفر خواستم که هر کدام سه آلبوم برتر سال 2015 خود را معرفی و در موردشان چند خطی بنویسند تا علاوه بر سلیقه‌ی یک شخص، نظر چهار نفر دیگر که هر کدام دنیایی از معلومات و سلیقه و ذوق هستند را نیز در اختیار داشته باشیم. این چهار نفر عبارتند از:

رضا اموری / محمد امین کمیجانی / حامد صمدی / مسعود سربندی

آلبوم‌های مد نظر هر کدام در چهار پست جداگانه و بصورت همزمان منتشر شده است که می‌توانید با کلیک روی نام هر کدام سه آلبوم برترشان را جویا شوید.

.

رضا اموری: آلبوم‌های منتشر شده در سال 2015 را مرور می‌کنیم تا ببینیم در سالی که سپری کردیم در دنیای وسیع موسیقی چه گذشت و آیا انتظارات برآورده شد یا خیر؟ لازم به ذکر است که هیچ ترتیبی در برتری آلبوم‌های نام برده شده وجود ندارد.

.

Leprous – The Congregation

LeprousThe Congregation  نام چهارمین آلبوم رسمی بند پراگرسیو راک / متال Leprous اهل نروژ است که امسال در تاریخ 25 ماه می منتشر شد. آلبوم در فضای پراگرسیو ساخته شده و بخش عمده‌ی آن در استودیویی در سوئد ضبط شده است. جالب است که بدانید کارهای میکس این آلبوم توسط Jens Bogren انجام شده است. کسی که همکاری‌های بسیار زیادی با بندهای مطرح موسیقی مثل اوپث, کاتاتونیا و پارادایز لاست را در کارنامه‌ی خود دارد. آلبوم در مجموع دارای 12 قطعه هست که اکثراً توسط لید سینگر بند, آینار سولبرگ نوشته شده است. مطمئنا با اولین بار گوش دادن به آلبوم متوجه خواهید شد که با پروژه عظیمی رو به رو هستید و می‌توانید ساعت‌ها از پراگرسیو با طعم سوئدی لذت ببرید.

بهترین قطعه آلبوم از نظر نویسنده:  The Flood

.

Apocalyptica-  Shadowmaker

17 Apocalyptica - Shadowmakerانتظار پنج ساله طرفداران Apocalyptica  بالاخره امسال به پایان رسید و این بند خوش ذوق فنلاندی امسال هشتمین آلبوم رسمی خود را منتشر کرد. آلبوم همچنان در سبک سیمفونیک متال می‌باشد. به نظر می‌رسد گروه به هر حال ریتم و ضربان خود را پیدا کرده و در این چند سال اخیر در نقطه اوج پختگی و موفقیت تجاری به سر می‌برد. پختگی‌ای که به راحتی می‌توان اثر آن را در آلبوم آخر گروه مشاهده کرد. آلبومی که به نظر می‌رسد تمام تلاش خود را کرده تا قشر شنودگانش را وسیع تر از پیش کند و از حالت تک بعدی یک بند فقط اینسترومنتال خارج شود. به نظر می‌رسد تا حدود قابل توجهی نیز موفق بوده است. در اکثر قطعات این آلبوم صدای Franky Perez شنیده می‌شود. به طوریکه فقط سه قطعه از کل آلبوم بی کلام است و دیگر از آن سولو های ویرانگر ویلون سل خبری نیست. ولی با تمام این حرف‌ها این آلبوم بدون شک بهترین کار ارائه شده توسط این بند می‌باشد .

بهترین قطعه از نظر نویسنده: Riot Lights

.

Steven Wilson – Hand. Cannot. Erase

22 Steven Wilson - Hand. Cannot. Eraseلیست بهترین آلبوم های سال بدون حضور نام استیون ویلسون یا یکی از پروژه‌هایش بی‌معناست! جناب ویلسون امسال هم هواداران را ناامید نکرد و آلبومی تحت عنوان Hand. Cannot. Erase  به بازار موسیقی عرضه کرد. این آلبوم, چهارمین آلبوم رسمی از پروژه شخصی استیون ویلسون محسوب می‌شود. مثل همیشه شاهد آلبومی پراگرسیو با رگه‌هایی از موسیقی الکترونیک هستیم. ویلسون در مصاحبه‌ای اعلام کرد موسیقی این آلبوم شدیدا تحت تاثیر The Dreaming (آلبومی از کیت بوش) ساخته شده است. همچنین اعلام کرد که این آلبوم از مقدار جز بودنش کاسته شده و کمی از آن فضا دورتر شده  است. به نظر می‌رسد که با یک آلبوم مفهومی (Concept Album) طرف باشیم. آلبومی که از دید یک زن روایت می‌شود که در شهری بزرگ در آپارتمانش می‌میرد و بعد از گذشت 3 سال هنوز کسی متوجه مرگش نشده و دوستان و اقوامش هم دلتنگ او نمی‌شوند. به هر حال آلبوم توانست نظر منتقدین را به سوی خود جلب کند و از اکثر منتقدین و وبسایت ها نمره قبولی بگیرد که انتظاری کم تر از این هم از ویلسون نمیرفت .

بهترین قطعه از نظر نویسنده : Ancestral

بهترین‌های 2015 – حامد صمدی

بردیا برجسته نژاد: امسال وبلاگ «آل‌ب‌و‌م» با دو پدیده‌ی تازه همراه بود که هر دو ریشه در برنامه‌ی ارتباطی تلگرام داشت. ابتدا گروه و سپس کانال Album Now. کانال که حکایت خود را دارد، اما در گروه تلگرام بصورت هفتگی ژانرها و موضوعات گوناگون به طور دسته جمعی مورد بررسی قرار می‌گیرد و دور هم خوش می‌شنویم و خوش می‌گذرد. در طول این مدت چهار دوست عزیز بنده را در مدیریت، انتخاب موضوعات، پیشبرد بحث‌ها و کنترل گروه یاری کرده‌اند که بدون کمکشان تداوم بقای گروه ممکن نبود. از این چهار نفر خواستم که هر کدام سه آلبوم برتر سال 2015 خود را معرفی و در موردشان چند خطی بنویسند تا علاوه بر سلیقه‌ی یک شخص، نظر چهار نفر دیگر که هر کدام دنیایی از معلومات و سلیقه و ذوق هستند را نیز در اختیار داشته باشیم. این چهار نفر عبارتند از:

رضا اموری / محمد امین کمیجانی / حامد صمدی / مسعود سربندی

آلبوم‌های مد نظر هر کدام در چهار پست جداگانه و بصورت همزمان منتشر شده است که می‌توانید با کلیک روی نام هر کدام سه آلبوم برترشان را جویا شوید.

 .

حامد صمدی:

 .

Chris Isaak – First Comes the Night

Chris Isaak - First Comes The Nightچند روز قبل در این فکر بودم که آیا میتوان کریس آیزاک را دوست نداشت؟  چگونه می‌شود وقتی در ناخودآگاه لحظات بیشتر ما بوده و هست. در رومانتیک ترین و شیرین ترین لحظات زندگی. بلافاصله اپیزود 15 از فصل دوم سریال فرندز را برای چندمین بار مرور کردم جایی که راس و ریچل زیر آسمان پر ستاره با نوای آهنگ Wicked Game به هم رسیدند. امسال هم کریس آیزاک با آلبوم جدیدش زمینه دیگری برای خلق یا یادآوری چنین لحظاتی به ما هدیه کرده است. معطل نکنید! معشوقتان را به شامی رمانتیک دعوت کنید و با نور شمع و آهنگ Kiss Me Like a Stranger به استقبالش بروید. اصلا بگذارید کل آلبوم شب زیبای شما را بسازد. اجازه بدهید آهنگهای First Comes The Night و Reverie هم در کنار لحظات دلپذیرتان پخش شوند. مطمئنم یک شب به یاد ماندنی برای شما رقم خواهد خورد. آیزاک امسال هم با انرژی مثبت به خانه‌های شما آمده تا دوباره آرامش و عشق را به ارمغان بیاورد.

.

W.A.S.P – Golgotha

06 W.A.S.P. - Golgothaهنوز سه هفته از انتشار آلبوم وسپ (Golgotha) نگذشته بود که با خبر شدم دوستی در داخل کشور با کاور اینسترومنتال گروه‌های بزرگ، می‌خواهد کنسرت برگزار کند و در صفحه اینستاگرامش درباره بهترین سولوگیتارهایی که طرفدارانش شنیده بودند نظرسنجی کرده است، بلکه در کنسرت آینده آنها را لحاظ کند. از روی کنجکاوی پاسخها را چند روز متوالی چک کردم و به نکته جالبی برخوردم که آهنگ (Miss You) از آلبوم جدید وسپ طرفداران زیادی دارد. این شد که کنجکاو شدم تا این آهنگ و سپس کل آلبوم را مرور کنم. اولین آهنگی که شنیدم طبیعتا (Miss You) بود که مرا بی‌اختیار یاد بهترین دوران موسیقی متال در دهه هشتاد و نود می‌انداخت. ناله‌هایی که از گیتار برمی‌خواست در هماهنگی کامل با ترانه و کوبش متبحرانه درامز که اجازه نشستن به من نمیداد. کاش بر روی کاور آلبوم جمله ایستاده گوش بدهید درج می‌شد! چه حیف که Mike Dupke درامر گروه بعد از انتشار آلبوم، جداییش را اعلام کرد و چه خوب که با خاطره خوشی که از خود به جای گذاشت، رفت. همین تک آهنگ کافی بود برای من که آلبوم متال سال را انتخاب کنم. با گوش دادن به باقی آهنگها اول از همه به درامر (حالا دیگر سابق) گروه ارادت بیشتری پیدا خواهید کرد مخصوصا با آهنگ (Last Runaway). در آهنگ (Golgotha) دم مسیحایی به کمک بلکی لالس آمده آسمانی می‌خواند و می‌زند. در آهنگهای (Slaves of the New World Order) و (Scream) بازهم کارهای خوب دیگری می‌شنوید. حرفهایی که در ترانه‌ها زده نمی‌شود را در تکنوازی‌های بینظیر آلبوم جستجو کنید.

.

Breaking Benjamin – Dark Before Dawn

15 Breaking Benjamin - Dark Before Dawnبالاخره بعد از شش سال وقفه انتظارها به پایان رسید و آلبوم جدید گروه Breaking Benjamin با ترکیبی جدید به نام Dark Before Dawn به بازار آمد. در این شش سالی که گذشت, پس از بیماری بنجامین برنلی همگان گمان می‌کردند عمر این گروه پست گرانج آمریکایی به انتها رسیده است، ولی بنجامین با نبوغ خاص خود دوباره نشان داد که به این سادگی‌ها پا پس نخواهد کشید. آلبوم جدید به سبک آلبوم‌های گذشته گروه ساخته شده و به سرعت در رتبه اول Billboard 200 قرار گرفت. پس از اخراج دو عضو اصلی, در این آلبوم بیسیست و گیتاریست جدید جایگزین شده‌اند و صدای قدرتمند خود را در آلبوم به عنوان خواننده دوم به رخ طرفداران کشیده‌اند. نکته جالب اینجاست که برخلاف روال قبلی که بنجامین خود در لیریکس آهنگها اثر مستقیم داشت، بالاخره شعر یکی از دوازده آهنگ (Dark) توسط Jasen Rauch (گیتاریست تازه وارد گروه) سروده شده است. سرآمد آهنگهای آلبوم بی‌شک Failure است که به همان سبک و سیاق همیشگی گروه اجرا شده است. همین که با اینهمه مشکلات، افتی در کارهای گروه بنجامین رخ نداده موفقیتی بزرگ است و چه اشکالی دارد تا وقتی مخاطبین سبک کاری او را می‌پسندند همان کارهای همیشگی را از او بشنویم. اما متفاوت ترین آهنگ آلبوم بی‌شک Ashes of Eden است جایی که برخلاف انتظار آهنگی نسبتا آرام با مضمونی عاشقانه را می‌شنویم.

بهترین‌های 2015 – محمد امین کمیجانی

بردیا برجسته نژاد: امسال وبلاگ «آل‌ب‌و‌م» با دو پدیده‌ی تازه همراه بود که هر دو ریشه در برنامه‌ی ارتباطی تلگرام داشت. ابتدا گروه و سپس کانال Album Now. کانال که حکایت خود را دارد، اما در گروه تلگرام بصورت هفتگی ژانرها و موضوعات گوناگون به طور دسته جمعی مورد بررسی قرار می‌گیرد و دور هم خوش می‌شنویم و خوش می‌گذرد. در طول این مدت چهار دوست عزیز بنده را در مدیریت، انتخاب موضوعات، پیشبرد بحث‌ها و کنترل گروه یاری کرده‌اند که بدون کمکشان تداوم بقای گروه ممکن نبود. از این چهار نفر خواستم که هر کدام سه آلبوم برتر سال 2015 خود را معرفی و در موردشان چند خطی بنویسند تا علاوه بر سلیقه‌ی یک شخص، نظر چهار نفر دیگر که هر کدام دنیایی از معلومات و سلیقه و ذوق هستند را نیز در اختیار داشته باشیم. این چهار نفر عبارتند از:

رضا اموری / محمد امین کمیجانی / حامد صمدی / مسعود سربندی

آلبوم‌های مد نظر هر کدام در چهار پست جداگانه و بصورت همزمان منتشر شده است که می‌توانید با کلیک روی نام هر کدام سه آلبوم برترشان را جویا شوید.

 .

محمد امین کمیجانی: از میان آلبوم‌هایی منتشر شده در سال 2015 که گوش داده‌ا‌م سه آلبوم را انتخاب کرده‌ام . اسمشان را «سه آلبوم برتر سال» نمی‌گذارم. چرا که برای حلّاجی‌شان در ذهنم به زمان بیشتری نیاز دارم. اسمشان را «سه آلبوم توجّه‌برانگیزتر امسال» می‌گذارم.

 .

Max Richter – Sleep

Maxسکوت فرامی‌خواندمان. شاید برای تفسیری بر صوت. نت‌هایی ثابت، مینیمال و تکرارشونده ما رابه درون خود فرومی‌کشند: جهان آلبوم.

آلبوم «خواب» کاری‌ست در ژانر «مدرن کلاسیک» از مکس ریشتر که از نیمه‌شب تا هشت صبح در استودیوی رادیو BBC3 «بی‌وقفه» ضبط شده و در گینس،ثبت رکورد کرده است. آلبوم اصلی دقیقاً هشت ساعته‌ست، زمان کافی خواب انسان. سکوت فرامی‌خواندمان. آرامش اصواتِ «خواب» آرامش‌‍‌بخش نیست، ترسناکند چون سکوتشان ما را یاد خوابی ابدی می‌اندازد. یاد زمانهای از دست رفته، یاد مرگ.

نام قطعات برای درک آلبوم راهگشا هستند: رویا، کومولونیمبوس (همان ابرهای حجیم تیره‌ی پرپشت باران‌زا)، مسیر، اسم چه کسی نوشته شده بر آب، الگوها، بازگشت، فضا26، رویا2، صورت فلکی، آنترونوپی، کاسیوپیا (نام صورتی فلکی)، اگر این راه را آمده بودی، رویا 0 (تا پایان روز) و .. به عنوان نمونه سه قطعه با نام«فضا» داریم. هر سه‌شان امبینت‌اند و فضاسازی صرف و بی‌وزن. یا چهار قطعه «رویا» داریم؛ آکوردهایی با بسامدی ثابت و گاهی نوای ویولن روی‌شان. دو«مسیر» که هر دو همراه با آوای خانمی‌ همراه است. برخی نامها با اعدادی نامتوالی تکرار می‌شوند: رویا یک، دو، یازده، نوزده و صفر. قطعات آلبوم «خواب» انگار موزه‌ای هستند از گذشته‌ی اصوات؛ مانند آسمان شب که تاریخ کیهان است و نه اکنون آن. نور هر ستاره پس از سالیان به ما رسیده و شاید دیگر (آن ستاره) وجود نداشته باشد؛ اینجا هم اصوات از گذشته رسیده‌اند. تکرار مینیمال یک آکورد ساده‌ی پیانو (مثلا در قطعه‌ی رویا1) به سیگنال‌هایی می‌ماند در حال رفت و آمد. این شاید همان جادوی خواب است: سیالیت، فرار، سادگی و سکون. صداهای تکرارشونده بسامد‌‌ند. بسامدها زمان را تعریف و تحریف می‌کنند. این آلبوم تعریف موسیقایی زمان است، شاید.

ریشتر خود می‌گوید: «دوست داشتم همیشه اگر میان آهنگی به خواب رفتم پس از بیدار شدن بدانم کجای قطعه‌ام! فرمِ «واریاسیون» بهترین راه حل برای دست یافتن به این روحِ پیوستگی‌‌ست.» از این ‌‌دید، آلبوم «خواب» (به قول منتقدی) می‌تواند یادآور «واریاسیون‌های گلدبرگ» باخ باشد. هیچ تضادی در فرم اثر نیست، همه شبیه به هم. ولی آن‌چه که جذبمان می‌کند «بافت» است. بافتی جادویی چون سیاهچاله ما را به درون خود می‌کشد.

ریشتر برای این آلبوم از یک عصب‌شناس امریکایی جهت شناخت چرخه‌های درک و دریافت انسان هنگام خواب مشاوره گرفته است. اصواتِ پیش‌زمینه‌ی آلبوم، با توجه به هر مرحله از چرخه‌های خواب طراحی شده‌اند. خواب موج-کوتاه (یکی از چرخه‌های ذهن هنگام خواب) با الگوهای صوتی تکرارشونده و فرکانس‌های پایین القا شده‌ است.

«خواب» آلبومی ا‌ست هشت ساعته، با قطعاتی ظاهراً مشابه و ساکن. تجربه‌‌اش را نمی‌توان وصف کرد. توده‌ ابر عظیمی‌ست که برای ساعاتی بر زمین فرو می‌آید، فضای خانه‌تان را در بر می‌گیرد، و دوباره به بالا می‌رود. بعد از شنیدن این آلبوم است که درمیابیم مسئله‌ی هنرِ موسیقی سکوت‌های آن است و زمان درستِ استفاده از اصوات به جای سکوت. اصواتِ درست، سکوت را تفسیر می‌کنند و معنا می‌دهند.

.

kamasiKamasi Washington – Epic

«حماسه» یک جمع‎بندی‌ست بر (بیش از) یک قرنی که از عمر موسیقی جز می‌گذرد و از سوی دیگر یک پیش‌ قراول برای تداوم راه. صدای مایلز دیویس، جان کولترین، چارلز مینگس و خیلی‌های دیگر را میشنویم، امّا حاصل کار، کاراکتر خاص خودش را دارد. «کاماسی واشنگتن» از ترکیبِ سازی ثابت استفاده نمی‌کند و درهر قطعه به سازی مجال خودنمایی می‌دهد. همین انتخابِ سازهاست که ما را به سبک‌ها و دوره‌های مختلف تاریخ جز می‌برد: فانکی، اسپیریچوال جز،هارد باپ، فیوژن، قطعات بی‌کلام، قطعات باکلام. این جنون سیراب‌نشدنی «حماسه» است.

«حماسه» فوران صوت است. تلاشی نیست برای کنترل حجم سازها و رنگ‌ها. بلکه تلاش شده تا آنجا که می‌توانند به ملات صوتی آلبوم اضافه کنند و این یک اسرافکاری نیست؛ یک ادای دین است به تاریخ جز. صدای وحشی و جیغ کشیدن های ساکسفنِ «کاماسی واشنگتن» 32 ساله را از یاد نخواهید برد. «حماسه» آلبومی‌ست قدرتمند، سریع، حجیم که به واسطه‌ی زمان سه ساعته‌‌اش تجربه‌ی دشواری‌ست برای شنیدن، و نیازمند تمرکز روی خود موسیقی. کاری نیست که پشت فرمان لذّت تمام را ازآن ببرید.

زندگی یک رنگین‌پوست محصول جبر و تبعیض است. تبعیض یعنی رندوم دیده شدن. موسیقی‌اش هم راوی یک برخورد رندوم است. یادآور یک به ‌هم ‌ریختگی‌ست، یک انتخاب تصادفی؛ نظامی که خود با آن بزرگ شده. تنها نخ تسبیح این آلبوم سه ساعته، صدای کُر بیست نفره‌‌اش است. صدایی حماسی که در همه‌ی‌ آلبوم حضور دارد، یک حضور حس نشده. این روح غالب آلبوم است.

«حماسه» تلاشی‌ست دیوانه‌واربرای پاسداشت یک میراث. میراث یک نژاد ستم‌کشیده: «موسیقی جز».

.

SufjanSufjan Stevens – Carrie and Lowell

در زندگی گاهی اتّفاقاتی می‌افتد شبیه گم‌شدن چند صفحه از میان یک رمان. نمی‌دانی چه رخ داد. اثرش را می‌بینی. نمی‌دانی چرا رخ داد. تنهایی در برابر آن توده‌ی تاریک.

«کری»، مادر آقای سوفیان استیونز حالش خوب نیست. الکلی و افسرده‌ ‌است و در یک‌ سالگیِ آقای سوفیان استیونز خانواده‌ را رها می‌کند و می‌‍رود و با مردی به نام «لول»ازدواج می‌کند. برخلاف انتظار، لول مرد مهربانی ا‌ست. او حلقه‌ی ارتباط میان مادر و فرزند می‌شود و محبت را از سوفیان دریغ نمی‌کند، تا آنجا که در تهیّه‌ی این آلبوم نیز با او همکاری می‌کند.

ترانه‌های استیونز ساده، رازورز، تغزّلی و قصّه‌گو هستند! او از خاطرات تلخش با مادری شیزوفرِن، و خاطرات شیرین اندکش در روزهای تعطیلی (مثل چهارم جولای) با کری و لول می‌گوید. قطعه‌ها آرامند. آرامش، چیزی‌که مادر باید به فرزند یک ساله‌‌اش می‌داد و سوفیان از آن بی‎بهره بود. قطعه‎‌ها ملایم‌اند، انگار کسی در اتاق کناری خواب باشد. سوفیان  با صدایی آرام،  پذیرا، مهربان و زنانه می‌خواند، مبادا که بیدار کندش. آهنگ‌ها مثل لالایی‌هایی تلخ هستند، سازِ غالبْ گیتار. گیتارِ اکوستیک، پیانو و پیش‌زمینه‌ی الکترونیک، فضایی پاستورال می‌سازند، مثل بوی خاک خیس باغچه‌ی خانه‌ی مادری.

استیونز از فضای حجیم الکترونیکای آلبوم پیشش فاصله‌ی زیادی گرفته و به فضای پالوده‌ی قصّه‌گوی این آلبوم رسیده است. آلبومی یادآور فولک تلخ و شخصی «نیک دریک». «کری و لول» یک خودزندگینامه‌ است؛ از یک‌سالگی سوفیان تا بعد از مرگ مادرش. تماشای عکس‌هایی به غایت شخصی از یک آلبوم خانوادگی زردشده و خاک‌خورده.

آلبوم را پشت فرمان هم می‌توانید گوش کنید، در یک روز ابری یا جادّه‌ای ملس!

· منابع نزد نگارنده موجود است.

· لینک صفحه‌ی فیسبوک نویسنده (+)

بهترین‌های 2015 – مسعود سربندی

بردیا برجسته نژاد: امسال وبلاگ «آل‌ب‌و‌م» با دو پدیده‌ی تازه همراه بود که هر دو ریشه در برنامه‌ی ارتباطی تلگرام داشت. ابتدا گروه و سپس کانال Album Now. کانال که حکایت خود را دارد، اما در گروه تلگرام بصورت هفتگی ژانرها و موضوعات گوناگون به طور دسته جمعی مورد بررسی قرار می‌گیرد و دور هم خوش می‌شنویم و خوش می‌گذرد. در طول این مدت چهار دوست عزیز بنده را در مدیریت، انتخاب موضوعات، پیشبرد بحث‌ها و کنترل گروه یاری کرده‌اند که بدون کمکشان تداوم بقای گروه ممکن نبود. از این چهار نفر خواستم که هر کدام سه آلبوم برتر سال 2015 خود را معرفی و در موردشان چند خطی بنویسند تا علاوه بر سلیقه‌ی یک شخص، نظر چهار نفر دیگر که هر کدام دنیایی از معلومات و سلیقه و ذوق هستند را نیز در اختیار داشته باشیم. این چهار نفر عبارتند از:

رضا اموری / محمد امین کمیجانی / حامد صمدی / مسعود سربندی

آلبوم‌های مد نظر هر کدام در چهار پست جداگانه و بصورت همزمان منتشر شده است که می‌توانید با کلیک روی نام هر کدام سه آلبوم برترشان را جویا شوید.

.

مسعود سربندی:

.

Bjork – Velunicura

Bjorkدر ژانویه 2015 از نهمین آلبوم بانوی سرزمین یخی، بیورک، رونمایی شد. آلبومی که در نظر من مهمترین آلبوم سال 2015 است. Velunicura (به معنای التیام دردها) آلبومی است کاملا شخصی که درباره روزهای پایانی رابطه‌ای طولانی، مراحل گذر از آن و افکاری که به انسان هجوم می‌آورند است که به رابطه و جدایی بیروک از متئو بارنی اشاره دارد. اشعار به شکل بی نظیری  به زخم‌هایی که در آن زمان به روح بیروک وارد شده اشاره می‌کند و کاملا مشخص است که اشعار از اعماق وجودش نشات گرفته‌اند و همین مسئله باعث شده است که Velunicura یکی از بهترین آلبوم های بیورک تا به امروز باشد. گوش دادن به آلبومی مملو از اشعاری با حس دل شکستگی و آهنگهایی پیوسته آن هم با صدای جادویی بیورک اصلا راحت نیست: لذتی همراه با دردی شیرین.

.

Steven Wilson – Hand. Cannot. Erase

22 Steven Wilson - Hand. Cannot. Eraseباز هم آلبومی دیگر از مرد خستگی ناپذیر پراگرسیو راک، استیون ویلسون دوست داشتنی و البته برای برخی دیگر دوست نداشتنی!. استیون ویلسون در آلبوم آخرش به سراغ موضوعی رفته که دغدغه‌ی همیشگی او بوده است، تنهایی و انزوا در جامعه مدرن، و نتیجه آن به شاهکاری بدل شده است که مجله‌ی آلمانی Visions از آن به عنوان آلبوم The Wall  نسل جدید یاد کرده است. او با بیان این حقیقت سراغ داستان واقعی زن جوانی به نام جویس وینسنت می رود. زنی انگلیسی که سال ۲۰۰۶ جسدش در آپارتمانش پیدا شد و پس از بررسی‌های پزشک قانونی مشخص شد در سال ۲۰۰۳ مرده و در این سال‌ها هیچ کس یادی از او نکرده است. در واقع آلبوم Hand.Cannot.Erase. روایت تلخ زندگی و مرگ زنی است که تنها زندگی میکند، کم کم جرات و جسارت جوانی را از دست می‌دهد و وقتی می‌میرد، سه سال کسی نه متوجه مرگش میشود، نه دلش برایش تنگ می‌شود. استیون ویلسون این آلبوم را از دید یک زن نوشته و به همین جهت از صدای دو خواننده زن هم استفاده کرده است نینت تایب و لئو بلیر.

این آلبوم همانطور که از اسمش پیداست غیر مستقیم من و شما را مخاطب قرار می‌دهد و هشدار می‌دهد که در واقع دستهای همه ما در اتفاقاتی نظیر این آلوده است و Hand Cannot erase.

این آلبوم شاهکاری است برای به تصویر کشیدن تنهایی در عصر مدرن. نکته قابل توجه گرایش استیون ویلسون، بعنوان یکی از بزرگان حال حاضر پراگرسیوراک، به سمت موسیقی پاپ است البته آنچنان زیاد نیست و به راحتی می توان بسیاری المان های موسیقی پراگرسیو و همچنین سبک آهنگسازی  ویلسون را تشخیص داد.

.

Kauan – Sorni Nai

10 Kauan – Sorni Naiپنجمین آلبوم گروه روسی کاوون نقبی است به یکی از مرموزترین حوادث قرن بیستم در سال 1959 در روسیه که به حادثه گذرگاه دیتلوف* معروف شده است. حادثه ای که در آن نه نفر از یک گروه ده نفره روسی که برای یک سفر ماجراجویانه به قطب شمال رفته بودند جان خود را به شکل عجیب و مرموزی از دست دادند و راز آن با اینکه یک نفر از آنها نجات پیدا کرده بود در برفهای انبوه قطب شمال مخفی باقی ماند. آلبوم Sorni Nai از آن دسته آلبوم‌هایی است که باید آنرا کامل گوش داد، چرا که شما با یک روایت روبرو هستید. روایتی که از زبان یک آلبوم اتمسفریک پست راک و اگرسیو دووم متال نقل می‌شود. برخلاف تصور آلبوم  Sorni Nai چندان به مرگ تراژیک این گروه روسی نمی پردازد، بلکه با خلق فضا سازی مناسب شنونده را به فضای سرد و وهم آلود قطب شمال می‌فرستد و کوچکی انسان را در مقابل اراده و قدرت طبیعت یادآور می‌شود. این فضاسازی را بیش از هر چیز نتیجه تنظیم هوشمندانه و حضور به موقع کیبرد و ویلون و صدای وکال و بک وکال است.

*  برگرفته از نام ایگور دیتلوف رهبر گروه

%d وب‌نوشت‌نویس این را دوست دارند: